بی آبی زاینده رود

حرفهای من اگر تلخ است و سرد
سینه ام سرشار از آه است و درد

درود براستاد بزرگوارم
که بازهم ازدرد زاینده رود پرده برداشته مثل همیشه
تلخ اما زیبا بود مهربان





احساستان ستودنی است وقابل درکه
آب سرچشمه ی زندگی ودرواقع اصل حیاته
که اگر نباشه دنیامعنانداره
وکم کمک هم دارد به سمت خشکی می رود تمام دنیا
ماهم این درد رادر منطقه مان داریم
بدجور خشکسالی اذیت می کنه
امیدواریم که خداوند خودش کاری کنه
که غیرازخودش ازدست هیچ کس کاری ساخته نیست
زنده باشید وامیدوار

دروداستاد

درود استاد عزیز
مدت هاست خدمت نرسیده ایم
هر کجا هستید شاد باشید

سلام

پند_ منصور این چنین باید شنید

چشم ها را میتوان بست و ندید

زنده باد


و یادآور است و تلمیح دارد به پند علی (ع )به مالک اشتر ان زمان که فرمانروای مصر میشد که ای مالک انگاه که از کویی رد شدی گنه کاری را آشکارا دیدی رویت برگردان و برو و فردا صبح که بیدار شدی مبادا به چشم گنه کار دراو بنگری چون ممکن است شب اش توبه کرده باشد و صبح اش در نزد خدا از من و تو گرامی تر باشد .

سلامت و دلشاد و سرافراز باشید

درود استاد

درودها

درود استاد بزرگوار

خیلی ناراحتم از خشکی زاینده رود
امیدوارم راه چاره ای پیدا بشه

قشنگ بود استاد

سینه تشنه
**
سینه تشنه
بره تشنه
خاک تشنه
نرگس ها تفدید ه در گل زار تشنه
**
سبزه تشنه
رود تشنه
چشم تشنه
طفل ها یه لب به پستان ها تشنه
**
برگ تشنه
بیخ تشنه
غنچه تشنه
بلبل آوزاخوان باغ تشنه
**
چشمه تشنه
برکه تشنه
چاه تشنه
رهروان مانده در این خاک تشنه
ح-ب آیین95/9/1

درودها بزرگوار

استاد عزیزم
سلام
چند روز پیش میهمان شما بودم وقتی رود خشک را دیدم خیلی یادتان کردم

درود بر شما
زیبا و تلخ
خیلی ها باور نمی کردند آنچه را دوستان دل سوز و دل نسوز درباره خشکسالی و آینده ی نه تنها زاینده رود بلکه بسیاری از نقاط ایران پیش بینی کرده بودند، به هر حال من باور دارم که روزی با عشق و مهربانی این مردم و لطف پروردگار دوباره زاینده رود زنده خواهد شد.

درود بر استاد شاهنگیان عزیز زیبا و غم افزا بود امید وارم وضع زمانه بهتر شود

درود هابرشما عزیز وبزرگوار

با سلام استاد بزرگوار بسیار عالی

سلام استاد بزرگوار
واقعا جای تاسفه
حس طبیعت دوستی شما هم بسیار قابل ستایش است ...سپاس

جا داره یادی هم از دریاچه ارومیه کنیم شعر زیبا بود و تاثیر گذار

بسیار زیبا
درود بر شما

درود بر استاد شاهنگیان عزیز

یادش به خیر یه روزی زاینده رود برای خودش برو و بیایی داشت و منم از فرصت استفاده کردم و این شعرو نوشتم . واقعا یادش به خیر اون روزها ...
چارباغ و زنده رود و حوريان اصفهان
اصفهان زيبنده نبود گو بر آن نصف جهان
محفل ياران كنار زنده رود و بيشه زار
بوسه ي يار و كنار و خلوتي در ناژوان
عطر گيسوي عزيز و ناوك مژگان چه تيز
وعده گاه اين طرب ميعادگاه شهشهان
ساغر خوش ارغوان و طعم هاي بي بديل
لهجه ي شيرين ساقي شاهدان خوش زبان
سينه هاشان چون بلور و ديده هاشان پر ز نور
لعل لب پر آب و رنگ و نشئه ي روح و روان
غمزه ي خوش رقص ساقي در كنار زنده رود
مرغ و ماهي در نشاط از لطف اين رود روان
عقل بر ترديد گشته از بهشت اين زمين
جنت الماوي كجا و سرزمين اصفهان

هزاران درود و احسنت بر شما و سروده ی زیبایتان ...

باید یادداشت کنم و بارها زمزمه کنم ...

ممنونم استاد ، صفا دادید ...

درود ها بر شما استاد بزرگوار

پند ِ منصور این چنین باید شنید
چشم ها را می توان بَـست ُ ندید

زیباست....زیبا.زیبا.

بسیار زیبا
واقعیتی تلخ را به تصویر کشیده ای
سلام

بسیار زیبا استاد گرامی

سلام استاد گرانقدر
به به
احسنت احسنت
بسیار زیبا قلم زدید
درودتان باد بزرگوار
🌺🌺🌺👏👏👏🌺🌺🌺🌺

زیبا وسلیس سرودید ،منصور خان

:ای شاعر ،زاینده،خوش باشی و پاینده
کارون مرا ریختند، در بستر زاینده
جان داد،،، و جانم را ،از من بگرفت سارق
خاکم به سر ، وببرید،امیدم از آینده :30

سلام و عرض ادب استاد عزیز
احسنت بر شما
لذت بردم از اینهمه زیبایی
بر قرار باشید
👏👏👏👏👏👏👏👏

درود دعوتید به غزلی تازه


وهمچنین شعر قبلیش که حضور نداشتید

درود،زیباوتاثیرگذار

درود بر استاد گرانقدر

وای بر بی آبی زاینده رود
از هوای پُر غبار ُ گرد ُ دود

سلام شاهنگیان عزیز
هم زاینده رود خشک می شود
هم زایندگی مردم
در این کویرستان خشونت و تزویر
قلمتان همواره به صلح و آزادی

کی ، کجا باید کمی اندیشه کرد
هر غزل را بر تَن ِ شک ،تیشه کرد

درود استاد بسیار متاثر شدم
مانا باشید به مهر