سلام برحسین
...........................
طنین گام تو درهرطریق برگوش است
بدون جلوه ی رویت زمانه خاموش است
به رهسپاری قله که گام میرانی
رفیق واحد اعلی تو قدر می دانی
سلام برتو که راهت خدای مطلق بود
به راستی که نوایت هما ن انا الحق بود
بسان آینه هستی وصاف چون آبی
بسان جلوه ی نوری هماره بی تابی
کنار آب فراتست خون تو جاری
زچشمه سار بقا آب درسبو داری
خروش و جوش ستمدیدگان محزونی
هزار مرتبه پر جوش تر زمجنونی
سلام برتو که نورت نیافت خامو شی
به پیش پای تو نابود شد فرا موشی
سلام برتو که جز باپلید نستیزی
درود برتو که از امتحان نگریزی
زکبریای روحت یقین حیرا ن است
گرآفتاب برد برتو سجده آسان است
سلام برتو که سود و زیان هو داری
درود برتو که دائم شمیم او داری
شبیه سایه ی تو لوح روزگار ندید
به سایه سا ر تو هرچند قرنهاست دوید
کنار آب فرات و زآب محرومی
چه سرنوشت غریبی چه عشق محتومی
سلام برتو که پاکیزه تر زبارانی
لطیف تر زنسیم شکوفه زارانی
شکوه قامت عشقی و عشق هو داری
چو نور زنده ای ودرهمه ی جهان جاری
نشان هستی عشاق جانفشانی توست
درون خانه ی دل نام جاو دانی توست.....
............................