يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر علی میرزایی( هیچکاک)
آخرین اشعار ناب علی میرزایی( هیچکاک)
|
«برای محبوب ترین گروه موسیقی تمام دوران»
چهار نفر به دور هم
مینوازند
فریاد میکشند
و خاطره میسازند
تصویرشان بر دیوار اتاق
و عشقشان در دل
از نوجوانی
در امتداد جوانی
و تا مرگ
«متالیکا»
چقدر خوش آهنگ بود این نام
برای نوجوانی در مرز بلوغ
و چه اعتراضی بود در ترانه هاشان
برای جوانی معترض
موسیقی شان گوشم را درید
در فضای «اندک اندک»
و مرا بیدار کرد
در ترنم «شبانگاهان»
متالیکا
مرغ سحر من بود
که فریاد میکشید
به جای ناله سر کردن
مرا با ابتذال ترانه های پاپ کاری نبود
من گوش به آنها سپردم و آن گیتار وحشی شان
آنزمان که همقطارهایم،لب کارون میخواندند
و واویلا سر میدادند برای لیلی
اکنون مینگرم به دیوار اتاق
به چهار نفر
ایستاده در یک پوستر
که جاودانند
در قلب من
در روح موسیقی
و در تاریخ
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
لب کارون هم آن روز ها گل باران بود
رفتی دنبال متالیکا
حالا لب کارون
تنها گرد و خاک بارون