پرواز میخواهد دام

 

پروازمیخواهد دلم

 

ناشادم از دلخستگی ، آلودگی دلبستگی

پرواز می خواهد دلم ، فریاد از وابستگی

 

اُفتادگی نانِ من است ، عشق تو ارکان من است

پیدایی از آن تو و ، شیدایی از آن من است

 

آمد بهاران عیدشد ،  پژمُـردگها صید شد

بُلبُل به تاج گل نوشت ، باز ، عاشقی تمدید شد

 

مُرغان  به سر شور و نوا ، همراه با باد صَبا

مست از مِی ناب طواف ، پربرگشودن تا خُدا

 

وقت است گل  رُخ وا کند ، باغمزه اش غوغا کند

پیراهنی مخمل  به  تن ، نقش بهـشت ایفا کند

 

عشق عاطفه زاینده است ، برهستی عطرآکنده است

حتّی خُدا را غمزه اش ، محراب دل بنشانده است

 

بنویس  ای زیبا نگار  ، ما هرچه گفتیم از بهار

برعاشق ومعشوق وعشق ، اوهست آرام و قرار

 

بُگذشت نُه روز از بهار ،  امروز هم با انتظار

دراهی از جنس حضور ،  من فکرتو دل بی قرار


22