جمعه شاید

جمعه شاید

مادری است چشم انتظار

که هر روز عکس پسر سربازش را

از لای قرآن برمیدارد و میبوسد

یا پدری است دل خسته

پشت فرمان تاکسی

در انتظار شنیدن صدای کسی که

بیاید و بگوید دربست

یا زنی است پا به ماه

در انتظار اولین فرزند

یا مردی است که سالهاست

از خانواده به دور است

یا پسری است

که بعد از رفتن معشوقه اش

هرگز عاشق نشد

و یا شاید هم دختری است

که بی حوصلگی هایش را

پشت لاک های قرمزش پنهان کرده...

"ابوالفضل قنایی"