جمعه ۲ آذر
سحر نزدیک است.... شعری از مرتضی حاجی آقاجانی
از دفتر الام سپید نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۴۷ شماره ثبت ۴۹۰۹۰
بازدید : ۵۲۷ | نظرات : ۱۱
|
دفاتر شعر مرتضی حاجی آقاجانی
آخرین اشعار ناب مرتضی حاجی آقاجانی
|
حس غریبی دارم
باید امشب بروم
اقبال بلندم
بوم بدیومنی بود
شومی آوازش
مرثیه شب هام بود
تک تک ثانیه ها
مزین شده بود
به درد٬ بی رنگی
بهترین تابلو آویز اتاقم
گور٬ خسته دلی تنها بود
خسته ام ٬از همه چیز
تک تک ثانیه ها
بوی مرگ می داد
مثل یک قربانی
انتظار٬ اعدام
تک درختی تنها
ریشه در مردابها
من باختم
تو قمار لحظه ها
چمدانم کو؟؟
باید امشب بروم
به دیار معشوق
بروم جایی که
نورباشد و عشق
بروم جایی که
عقربه ها رو به طللوع می ایستند
بروم جایی که
بوی حیات می تابد
از تپش قلب زمین
اما؟؟؟
دریغ و افسوس
ابلیس زمان٬ همه جا جاریست
ناگه!!!
فلبم نگاه به زبان آمد و گفت:
لختی تامل بد نیست!
از چی گریزانی؟
به کجا می روی ای دوست؟
کو جهنم؟ کو بهشت؟
کو فرشته؟ کو ابلیس؟
غسل بده اذهان را
به خود آی!!!
هم چیز اینجاست
هم چیز در آیینه٬ دل توست
بشکن این پیله جهل را
بگذر از این٬ برزخ عقل سلیم
مددی جوی از او
که همه عشق تویی
جام تویی
نور تویی
برخیز و سرود مستی بسرای
که سحر نزدیک است....
مورخه 2/6/94 ساعت 20:50 شهر بافت کرمان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.