شنبه ۳ آذر
ازجاده های مه آلود شعری از آرزو حاجی خانی
از دفتر فصل موهای تو نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۳۸ شماره ثبت ۴۸۴۹۵
بازدید : ۷۰۴ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب آرزو حاجی خانی
|
من شب نفرت ودردم، تودعای سحری
من پرازجنگل زرد وتوصدای تبری
یک نفرخون به جگر،دوست ترت داشت ولی
رفته ازدست، نبیند که تو هم کوروکری
هرکجایی ته این جادّه هاچیزی نیست
شک ندارم که به اندازه ی دنیا پکری
این جهان شعله ندارد که سرش گرم شویم
تا کمرسوخته ام، محض خدا،بی خطری؟
توکه هرسرخوشی ات تا ته دود و لجن است
از نفسهای غزل-پارگی ام خسته تری؟
این که بد نیست، فقط بازی گرگم به هواست
چشم بگذارم و این حنجره ام رابدری
بین آغوش پریشان تومُردن تا کی؟
چشم بگذارم و من را به جهنم ببری؟؟؟
بی تو باشم که غمی نیست ته این قصه
حتم دارم که برای تو کسی،زاده خری!
هرچه بدباشی و بدتر که ...[جهنم جا نیست]
این همه با منِ سودابه صفت، بی پدری؟!
با قدمهای تو میشد به کسی فکر نکرد
با قدمهای تو بین همه ی دربدری...
...
دکلمه ی شعر قبلی /پیوسته بی دریغ/
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.