به جائی نمیرسی ترانه

ترانه

با این گونه عاشقی به جائی نمیرسی

در این سیاهی شب به جائی نمیرسی

همی میدوی پشت غروب ستاره ها

ولی با این عشق و جنون به جائی نمیرسی

باید به عشق دل بدهی و ختم کلام

در این هزاره راه به جائی نمیرس

غسل کن خودت را با نام عشق لیلی

د ر سا یه گناه مجنون  به جائی  نمیرسی

تو اگر خورشید دلم باشی و طلو کنی

در این سیاهی مرگ بار به جائی نمیرسی

حتی اگر عزیز دل مصر باشی یوسف من

ولی در انزوای چاه به جائی نمرسی            

از برکه پل بزن به دل آسمان عشق

که از این دل شکسته ما به جائی نمیرسی

د ستی بزن به د ل عا شق بید ل نازنین

این حرسی که در نگاه توست به جائی نمرسی

قطار عشق میرودو نکند دیر برسی نازنین

با این دل شکسته بیدل تو به جائی نمیرسی