شنبه ۳ آذر
آینده شعری از محمد سنایی راد
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۰۸ شماره ثبت ۴۷۱۹۵
بازدید : ۶۹۹ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب محمد سنایی راد
|
هیچکس باورش نشد
من در زمان سفر کردم
و در چنگ کابوسی به نام آینده گرفتار شدم...
و تورا
و تمام گذشته را
به بهای دیدن آینده ای پوچ از دست دادم.
هیچکس باورش نشد
که من
که گذشته....
و تو
و آدم های شبیه تو
که دیگر به خاطر نمی آورند....
برای تو می نویسم
برای تو که در گذشته جا مانده ای
اینجا
آینده است
جایی که آدمها باور نمی کنند.
فراموشی می گیرند...
اینجا آینده است
و ما آنقدر دور از هم افتاده ایم
که حتی فکرش را هم نمی کردی.
اینجا آینده است
و ما کابوس های تلخمان را به آغوش گرفته ایم و بر دوش می کشیم.
اینجا آینده است...
و من
دیگر راهی برای بازگشت ندارم
به تو
به گذشته ای که دستهایمان را در دست هم می گذاشت...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.