سه شنبه ۶ آذر
گزیده ای از \\ المعجم فی معائیر اشعار العجم \\ شمس محمد بن قیس الرازی شعری از وحید سلیمی بنی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۴۹ شماره ثبت ۴۶۷۶۵
بازدید : ۳۰۱ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب وحید سلیمی بنی
|
درود بر دوستان عزیز و مدیریت محترم سایت شعر ناب
مطالبی بود مستند از کتاب المعجم و همچنین سروده ای از بنده که در هر قسمت که صلاح می دانید استفاده کنید .
گزیده ای از " المعجم فی معائیر اشعار العجم " شمس محمد بن قیس الرازی
بدان که عروض میزان کلام منظوم است همچنانک نحو میزان کلام منثورست . و آن را از بهر آن عروض خوانند که معروض علیه شعر است یعنی شعر را بر آن عرض کنند تا موزون آن از ناموزون پدید آید و مستقیم از نامستقیم ممتاز گردد .
و این فن در معرفت اجناس و اوزان شعر علمی محتاج الیه است و در شناختن صحیح و معتل اشعار معیاری درست . و آنچ بعضی از شاعران کوته نظر گویند که مقصود از علم عروض آن است تا مردم بر نظم کلام قادر گردند .
و چون راست طبع در معرفت موزون و ناموزون سخن بدان محتاج نیست و کژ طبع را که در جبلت استعداد وزن و ذوق معرفت آن نباشد به واسطه عروض تخریجی نمی افتد .
اما وضع این فن خود نه از بهر آن است تا کسی شعر گوید یا بر نظم سخن قادر شود بل که مقصود اصلی از این علم معرفت اجناس شعر و شناختن صحیح و متکسر اوزان است . برای آن که شعر گفتن به هیچ سبیل واجب نیست .
و بسیار افتد که شاعر در شعر خود از وزنی بوزنی رود یا زیادت و نقصانی بر اجزاء شعر خویش درآرد و چون از اصول اوزان بی خبر باشد بر آن شعور نیابد . یا کسی او را بر سبیل امتحان از وزن و تقطیع شعری مشکل بپرسد چون طبع او بیگانه از آن باشد از عهده جواب آن تفصی نتواند کرد .
*****
کژ طبع
هر که خورد جـــــرعه ای از می بزم حضور غرقه شود ناگهــان ژرف به نظم بحور
طبع کژ و نظم سست آفت عقل است و ذوق سوق دهـــــد سفله را بر ره خزم غرور
آن که کنــــد ادعا بر ادب از نظـــــم سست خوار شود اینچنین در صف رزم سطور
نقــــص و زیادت اگر وارد نظــــــمی شـود علم عروضـــش دهد صحت عزم عبور
راه نـــداری مگـــــر طـــی مسیر عـــروض تا کــه فراگــــیری از قالب جزم شعور
وحید سلیمی بنی – آذرماه 1394
در معنی شعر و حدّ و حقیقت آن
آورده اند که اولین آفریده ای که در زهد و موعظت نفس و تسبیح و تقدیس حقّ شعر گفت ملکی از ملائکه مقرّب بوده است باری اتّفاق است نخست آفریده ای که در شعر خویشتن را بستود و در آن بر دیگری مفاخرت کرد
ابلیس بود علیه اللّعنه . بهرام گور چون این دانست از آن بازگشت و بعد از آن شعر نگفت و نشنود و فرزندان و اقارب خویش را از آن منع کرد .
بدانک شعر در اصل لغت دانش است و ادراک معانی بحدس صایب و اندیشه و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده مرتّب معنوی موزون متکرّر متساوی حروف آخرین آن به یکدیگر ماننده و درین حدّ گفتند سخن مرتّب معنوی تا فرق باشد میان شعر و هذیان و کلام نامرتّب بی معنی و گفتند موزون تا فرق باشد میان نظم و نثر مرتّب معنوی و گفتند متکرّر تا فرق باشد میان بیتی ذومصراعین و میان نیم بیت که اقلّ شعر بیتی تمام باشد و گفتند متساوی تا فرق باشد میان بیتی تمام و میان مصاریع مختلف هر یک بر وزن دیگر و گفتند حروف آن به یکدیگر ماننده تا فرق بود میان مقفّی و غیر مقفّی که سخن بی قافیت را شعر نشمرند اگرچه موزون باشد .
المعجم فی معائیر اشعار العجم مطبعه مجلس سال 1314 شمسی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
عالی بود
خسته نباشیداستاد