سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شهنشاهی

        شعری از

        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        از دفتر غزلیات سعدیار نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۲۳:۳۷ شماره ثبت ۴۶۱۴۶
          بازدید : ۹۶۴   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        آخرین اشعار ناب سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        دم و روزم به سپاس جز به ثنایت نرود
        وصف نیکی تو است جز به قفایت نرود
        شرم  خاکت.  ز   کفن.   کردن زیباییهاست
        مردمان غمزده از انچه   ز. یادت نرود
        نا سپاسی به تو را گرچه خریدند به تقاص
        خاطر خوش  ز شهنشاهی و نامت نرود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        مثل همیشه زیبا ودلنشین بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
        اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
        اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
        اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
        اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
        اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
        اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
        اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
        و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
        لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
        و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
        پس آنچه باشید که دوست دارید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۰۱
        درود گرامی
        بسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۳:۰۶
        با سلام استاد عزیز مثل همیشه موفق باشی
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        خواندنی و زیبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۱۲
        رفتم به باغ گل بچینم
        اونی هم که در دامنم بود...ریخت
        این داستان .. است.!!!
        دوست عزیز و شاعر ارجمند درود بر شما خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۴۰
        درود بر شما

        خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۰۴
        ................... خندانک خندانک خندانک ........................
        بسیااار زیباا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک خندانک
        سال خوبی داشته باشید خندانک خندانک
        ................... خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        فردی در مرغزار قدم میزد و به طبیعت می اندیشید.او به مزرعۀ کدو تنبلی رسید.آن طرف تر،درخت بلوط بزرگ و زیبایی قد برافراشته بود.
        او به زیر درخت رفت و به این اندیشه فرو رفت که چرا خدا بلوط های کوچک را بر روی شاخه های به این عظمت قرار داده و کدو تنبل های به این بزرگی را بر روی بوته ای کوچک؟!با خود گفت بهتر نبود بلوط های کوچک بر روی بوته های کوچک و کدو تنبل های بزرگ بر روی شاخه های بزرگ درخت قرار می گرفت؟
        سپس زیر درخت بلوط دراز کشید تا چرتی بزند.دقایقی بعد،بلوطی روی بینی اش افتاد و بیدارش کرد!
        او همان طور که بینی خود را می مالید؛ خندید و گفت:
        فکر می کنم حق با خدا باشد!
        نیره ناصری نسب
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۰۴
        درود بر استاد بزرگوار

        سرود زیبایی بود قلمتان همیشه توانا خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۵۳
        سلام

        ممنون و زیبا بود خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۱۹
        آمدم تا که گل از روی عزیزت ببرم
        مات وحیران تو باغ ، در همه احوال شدم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۱۴
        درود برسعدیار ارجمند
        دوست خوبم
        ازسرودۀ پربارت بهره مند شدم
        آفرینهابرشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۲۵
        درود برشما دوست عزیز
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2