سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        باب المراد ی مادرم

        شعری از

        حسین زارع(مختار)

        از دفتر شعر مختار نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۵۹ شماره ثبت ۴۶۰۸۷
          بازدید : ۳۰۷   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین زارع(مختار)

        مادر سلام ای باوفا ،ای معدن جود وسخا

        هرگز ندیدم مثل تو ،پاک و زلال و با صفا

        باب المرادی مادرم ،از نوکرت دل میبری

        مادر نبینم گریه ات ،با خنده ات زیباتری

        یادم نمیره صبر تو، بر آن سماجت های من

        خم گشته نخل پیکرت، بر زیر حاجت های من

        تو با سخاوت هستی و،هستیِ من از هست تو

        در راه ایثار و وفا ،کس نیست بالا دست تو

        با هر نسیمِ مِهر خود ،گُل را مصفّا میکنی

        کُن فَیَکون دربند تو ،وقتی که لب وا میکنی

        یک ذره از خاک جنان ،اُفتاده بر روی زمین

        مادر شدو از دستِ تو ،هرگز نمی گردد غمین

        امروزه صد ام البنین، در شهر ما پیدا شده

        بارِ دگر در سوریه، چون کربلا بر پا شده

        عباسها با زینب و ،بار دگر سر میدهند

        از شاخهٔ تن بلبلان سوی جنان پَر میدهند

        #مختارم و با این قلم ،مادر منم رزمنده ام

        قلبم جراحت دیده و یابن الحسن شرمنده ام

        تقدیم به عباس پروران این مرز و بوم
        روزتان مبارک
        🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
         
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادربزرگوارم
        تقدیمی بسیارزیبایی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        مبارک مادرعزیزتون وتمام مادران مهربان ودلسوز دنیا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۱۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین
        آمیخته ای از عشق و حماسه
        شور آفرین
        درود بر مادران این مرز و بوم شهید پرور خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۲۷
        خندانک خندانک خندانک درودبرشما واحساس مقدستان
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۴۳
        درود بر شما گرامی

        بسیار زیبا بود

        درود بر مادر بزرگوارتان و همه مادران ایران زمین خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۱۰
        جناب آقای زارعِ عزیز، سلام علیکم.
        ..............................................................
        هرچه هست ، زیباست ، خیلی هم زیباست،امّا، ...غزل نیست.
        (یک مثنوی، با مضمونی ،دلنشین) قبول باشد انشاءا........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صاعقه
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۲۷
        موضوع زیبایی بود. اما یه انتقاد دارم. لحن شعر محاوره نبود، اما شما وسط شعر گفتین: (یادم نمیره صبر تو)
        روی هم رفته خوب بود. آفرین به احساس پاک شما
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۰۵
        سلام برشما واحساس پاکتان

        خندانک خندانک خندانک

        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۰۶

        ................... خندانک خندانک خندانک .............................
        بسیار زیباااا بود همشعر خوبم خندانک خندانک خندانک خندانک
        مبااارک همه ی مادران عزیز باشد خندانک خندانک خندانک خندانک
        هزاراااان درود خندانک خندانک خندانک خندانک
        ................... خندانک خندانک خندانک .......................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        از بایزيد بسطامي پرسيدند:
        اگر در روز رستاخيز خداوند بگويد چه آورده اي؛
        چه خواهي گفت؟
        بايزيد فرمود:
        وقتي فقيري بر کريمي وارد ميشود,
        به او نميگويند چه آورده اي.
        بلکه ميگويند چه ميخواهي؟
        یادمان باشد،
        زندگى يک پاداش است, نه يک مکافات.
        فرصتى است کوتاه تا ببالیم ,بيابیم , بدانیم, بينديشیم , بفهمیم , وزيبا بنگریم ,ودر نهايت در خاطره ها بمانیم...
        روزگارتان خوش خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0