مسجد کبود

سلام حسین عزیز درود بر تو قلم خوبت
داداش فقط اگر با گوشی و یا تبلت ارسال می کنی اسپیس اضافی نزن فاصله مابین سطرها زیاد میفته

درود
زیبا ومتعهدانه بود

درود بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود

زندگی درد قشنگی است
که بر باور ما می بارد
سرانجام ظریفی است
که در خاطر ما می ماند...
سروده ات زیباست

زیبا

درود بر شما
عالی و خواندنی

با سلام جناب زرتاب خوب سروده اید موفق باشی

................... .......................
شعر کبود من
در مجد کبود
اشکینه می شود


بسیاااار زیبااااا...
دست مریزاااد
................. ...................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:….
“آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!”
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.

سلام دوست گرانمایه .بسیاریباست .
دست مریزاد

سلام خدمت جناب زرتاب استاد اندیشمند و فرهیخته
مثل همیشه اندیشه وار و با زبان و دیدگاه تفکری خود قلم زده اید و ستودنیست اما این هم اولین باری است قدری با این شعرتان در پاره ای موارد معنایی قدری موافق نیستم که البته به اندیشه تان با احترام کامل می نگرم و ارج گذار هستم و تفاوت را حاصل دیدگاه و زاویه دید می دانم و چیزی از فرهیختگی تان نمی کاهد و بگذریم برادر که مهم آرزوی ما در خوشبختی و سعادت بیشتر برای شماست...

سلام دوست بزرگوار

زیبا حضور اندیشمندانه شماست

باشید و بسرایید همواره به مهر و شادمانی

موسیقی اثر آرام و سنگین بود و داستان اثر حقیقی و قابل لمس... نحوه بیان ساده اما خاصیت جلب توجه را داشت. زیبا بود و بهره بردم و درود بر شما

آفرین