دوشنبه ۲۸ آبان
|
دفاتر شعر جواد آتشبار (غافل)
آخرین اشعار ناب جواد آتشبار (غافل)
|
.........((گلایه))..........
تو رفتی و رفتم به خدایت ، گله کردم..
از ظلم تو و جور و جفایت ، گله کردم..
گفتم به خدا: کشت مرا تیغ ، دو ابروش..
زآن هیبت و آن قد رسایت ، گله کردم..
از خال تو که بر جگرم ، خال بیانداخت..
تا گنج لب و لحن صدایت ، گله کردم..
از بخت بَدَت که من شدم ، عاشق تو..
وَز ناز و ادا و عِشوه هایت ، گله کردم..
از خون دلم که از لب ،تیغ تو می ریخت..
تا اشک که ریختم به پایت ، گله کردم..
در رقص بُوَد باد ، به همراهی زلفت..
از پیچ و خَمِ زلف رهایت ، گله کردم..
در عمق منی ، ز روی اغیار بگویی..
از سردی آن مهر و وفایت ، گله کردم..
دستان تو از خون دلم ، گَشته حنایی..
از رنگ جگر سوز حنایت ، گله کردم..
نفرین نکنم چون که ، سزاوار ثنایی..
آهسته و با حَمد وثنایت ، گله کردم..
گفتم گرهی کور ، بر این حَنجره افتاد..
از هِجر لبِ عقده گشایت ، گله کردم..
نومید نگشتم من و(غافل) ننشستم..
تو رفتی و رفتم به خدایت ، گله کردم..
#جواد_آتشبار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.