مادر

استاد ضیایی نازنین روزتان مبارک گرانقدر شرمنده که در کامنت قبلی نتوانستم ازشدت بعض و مهر مادر چیزی بنویسم

ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﺏ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ

ﺑﯿﺎ ﻫﻤﺰﺍﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺑﺎﯾﮕﺎﻧﯽ ﮐﻦ........................

سایه مهر این همیشه یار بر سرتان استاد زیبا نگارم

ﺳﮑﻮﺗﯽ ﺳﺮﺩ ﻭ ﯾﺦ ﺑﺴﺘﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺣﺲ ﻭﺣﺎﻟﻢ ﺭﺍ

ﻓﺪﺍﯼ ﻧﺎﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻦ


ﺑﻬﺎﺭﻡ ﺑﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺳﺒﺰ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ

ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎ آﻫﻨﮕﺮﺍﻧﯽ ﮐﻦ


سلام مهربانوی عزیزممم
بسیار بسیار زیبا وبااحساس بود
برای فرشته ی زمینی ای سرودی که عشق را همیشه
می شود درآغوشش حس کرد



مانا باشی نازنینم

درود بانو روح الغزل
بسیار زیبا و دلنشین بود

درود بانو روح الغزل گرامی
از خوانش دوباره سروده زیبای شما مسرور شدم

آدم همیشه سعی می کند بهترین و شایسته ترین هدیه را به عزیزترینش بدهد تا لایق مقام و منزلتش باشد.
خانم ضیایی ( روح الغزل ) حقیقتا عشق و روح خودشان را در این اثر دمیده بودند و بنده حقیر لمس کردم که با تمام وجود این اثر را سروده بودند .
بسیار زیبا و پر احساس بود و درود بر شما

سلام و درود بر شما
سرسبز باشید.

سلام
.................
برای سایه دستم
چقدر کوچک شده
دفتر 40 برگ 40 ساله
نگاهش که کنی
یاد غروب می افتی و سایه ای سبز سبز سبز
و
خنده ای که در پایان هر سطر از مهربانیش
چون نقطه می شد برای بوسیدن
و صدای که ارام میخواند
بنویس
(بابا نان داد)))))
و من چون سفیدی دفترم میخندیدم به تکرار الف
و پر میشدم
از الف و نون و بابا
هر سحر در سفره
نان بود و اذان و دستهایت
که سهم نانت را برایم سفت میپیچاند
و من هیچگاه ننوشتم برایت
ای ارام
که ((((ممنونم)))
شاهرخ شفیعی
............
سپید دست و پا شکسته را نیاد در برابر غزلی زیبا نوشت ولی هر دو برای مادرند این حسن است
زیبا نوشتید و شعری داشتم تقدیم کردم این برگ سبز را
میدانم همه در مورد مادر شعر دارند بفرستند جالب میشود

سرکارخانم ضیایی، بانوی گرامی ، سلام علیکم.
..........................................................................
غزلی ست بسیارزیبا ودلنشن دروصفِ مادر،که خود به تنهایی ،زیباترست ازتمامِ زیبایی های دنیا،وسُردون درباره ی این آیه ی بی مثالِ خداوندی، کاریست مشکل ،که واقعاً نمی توان حقّش رااَدانمود.............خداوند سایه ی مادرِ بزرگوارتان را، مستدام بدارد انشاءا..............برسرِ شما...........
دستمریزاد.

............... ........................
ﻣﻨﻢ آﻥ ﺧﺎﮎ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮﺳﺒﺰﯼ
ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﻢ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﯽ ﮐﻦ

ﺳﮑﻮﺗﯽ ﺳﺮﺩ ﻭ ﯾﺦ ﺑﺴﺘﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺣﺲ ﻭﺣﺎﻟﻢ ﺭﺍ
ﻓﺪﺍﯼ ﻧﺎﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻦ


درود خواهر زیباااا کلامم
برای کسی شعر گفتید که خودش زیبااااترین شعر خداست و چقدر هم زیبااا و لطیف سرودید
دست مریزاااد نازنینم


................ ......................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای این که حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد.
اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت!
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید؟ اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد:
۱ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.
۲ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.
۳ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیافتد.
دخترک باهوش دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است… و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. نتیجه ای که ۱۰۰ درصد به نفع آنها بود.
یادمان باشد:
۱ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.
۲ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.
۳ـ زندگی می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.

سلام بر خواهر ادیبم
خداوند را شاکرم که زیبایی روح شما را آفرید تا برای بهترین موجود قلم فرسایی کنید .
سپاستان

درود براحساسات پاک شما

درود بر شما بانو ضیای گرامی روح الغزل مهربان
دست مریزاد
مادر کلمه ایست که به تنهایی شعر است شعری با احساس و با معنی شعری زیبا و خواندنی شعری ستودنی
ممنونم از شما برای به اشتراک گذاشتن این شعر زیبا
پایدار باشید

درود بزرگوار زیبا بودفقط مصرع
بیابا دست پر مهرت تنم راغرق در عشقت معنی نمی دهد وبه مصرع دیگر هم ربط داده نمی شود
ولی اگر
بنویسید بیا با دست پر مهرت تنم را غرق کن درعشق هم دارای معنی می شود وهم به بیت بعد مربوط ووصل می شود
جور ی که من نوشته ام را ملاحظه کنید
بیا با دست پر مهرت تنم را غرق کن در عشق
وهردم بی کسی هارا فدای زندگانی کن
مصرع |آخر هم |آهنگرانی کن کمی از لحاظ معنی مشکل پیدا می کند بقیه خیلی زیبا و عالی بود موفق باشی

درود بیکران بر بانوی غزل
بسیار زیبا سرودید . عمری طولانی همراه با عزت و بهروزی برای همه مادرانی که سایه پر مهرشان بر سر عزیزانشان گسترده است، آرزو می کنم و برای خودم و آنهایی که از این نعمت بهشتی محروم شده اند، صبر و قرار آرزو میکنم.

امشب مصادف با یازدهمین سال پرواز مادرم به باغ بهشت است و شعر شما زیباترین هدیه برای دل شکسته ام بود.
پاینده باشید به مهر یزدان پاک
***
برای مادرم
تو رفتی و غم هجرت شده مهمان من مادر
مرا با خود ببر امشب، برایم میزبانی کن
سلیمانی

درودها بانوی روح افزای غزل های ناب..
به به..
زیبا و دلارا..
عجب مادرانه ی موزون و متین و خوش آهنگی..
حظ بردم از دلسروده ی زلال و احساس پاک و ناب تون..
برقرار باشن مادران محترم و دوست داشتنی..
زنده باد..

درود و سلام به خواهر خوبم
بانو ضیایی
روح تمامی غزلیات ناب
درودها
مانا باشی خواهر مهربان

با درود :

چقدر زیبا و با احساس ...

احسنت و هزاران آفرین بر شما ...

ﻣﻨﻢ آﻥ ﺧﺎﮎ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮﺳﺒﺰﯼ

ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﻢ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﯽ ﮐﻦ

بسیار زیبا بود ممنون از شعر زیباتون

درود برروح الغزل ارجمند
چه زیبا در وصف مادر سروده اید
سایبانش برسریرت مستدام
آفرینها برشما

احسنت خواهر گرامی
بسیار زیبا و پر احساس سرودید
درود بر شما و همه ی مادران عزیز

درود بر روح الغزل گرامی ام

ﺑﯿﺎ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻦ

ﮐﻤﯽ ﺩﻟﺨﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ آﺳﻤﺎﻧﯽ ﮐﻦ

مهربانوی عزیزم خداوند نگاهبان این فرشته پاک باد
بسیار زیبا و لطیف
درود بر قلب پاکت

سرکارخانم ضیایی، بانوی گرامی
درود خواهرم و عکستان موجب تاخیرم شد و بیشتر دوستان را از روی عکس ها شناسایی می کنم تا اسم .....

ولی در صلح با دنیا بیا و مهربانی کن

سلام و سپاس دوست گرامی
بسیار زیبا بود و دلنشین
مصرع پایانی را از دیدگاه خودم تغییر دادم
مرا عفو کنید
بسرایید همواره به مهر و آزادی

بغض دادین به راه گلوم....
دلم تنگ شد. هیچی تو دنیا جای مهر و آغوش مادر و نمی گیره.
دستمریزاد مهربانویم

سلام و درود بانو روح الغزل عزیزم
مادر زیباترین شعر هستی ست
دست مریزاد بانو غزل زیبایتان بی اندازه دلنشین بود
ﻣﻨﻢ آﻥ ﺧﺎﮎ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮﺳﺒﺰﯼ
ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﻢ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﯽ ﮐﻦ

✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋
هر شیرینی به تلخی و هر تلخی به شیرینی آمیخته است و هر زشتی از زیبایی نیز بهره دارد.
ــــــ علف هرز چیست؟ گیاهی كه نیكویی‌های آن هنوز كشف نشده است .
رالف والدو امرسون
✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋
همیشه باشید و بسرایید

ﻣﻨﻢ آﻥ ﺧﺎﮎ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮﺳﺒﺰﯼ
ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﻢ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﯽ ﮐﻦ
درودهامهربانو.زیبابودوزیبا...جسم وجانت بی بلا

آفرین

سلام سرکار خانم ضیایی عزیز
بسیار زیبا
لذت بردم
درود برشما و همه مادران همه ی روزگار

سلام بر شما خانم ضیایی عزیز وگرامی
درود بر اندیشه زلال ونابتان بانوی ادیب وفرهیخته

به پاس اینهمه از خود گذشتنهای پی در پی
به پایت بوسه ام را فرش زیر پای بر در کن

ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎ آﻫﻨﮕﺮﺍﻧﯽ ﮐﻦ ...

به به!
واقعا زیبا
درود و احسنت

بسیار زیبا و دلنشین - حق یارت باد

مادر ای لطیف ترین گل بوستان هستی
تو شگفتی خلقتی
تو لبریز عظمتی
تو را دوست دارم و می ستایمت!
دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برایت برکت,رحمت و عزت می طلبم.

درود بر بانوی عزیزم
روز مادر بر شما گرامی باد

درود بر شما بانو ضیایی :

بسیار زیبا و با احساس ... همچون همیشه ، احسنت ...

سال نو بر شما مبارک و خجسته باد ...

مادر
تفسیر مهر و محبت
تعبیر ایثار و شفقت
منشا زلال و سخاوت
آیه های بی تلاوت
روز مادر مبارک

درودبرشما




روزتان مبارک وگرامی باد

با سلام بانو بسیار خوب سروده اید موفق باشید

درودبانو ضیایی گرامی
روز زن بر شما خجسته باد

( مادرا )
رنگ رخسار من از بودن تو سرخ مانده است اگر از دیده من دور شوی در حرجم
تقدیم به تمام مادران

یواش تر خوشحالی کنید!!!!!!!
شاید کسی مادر نداشته باشد.....
اینقدر این طلای باارزش را به رخ نکشید....
قدرش را بدانید....
از کنارش بودن لذت ببرید
دستانش را ببوسید