سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

عشق،خودکشی

شعری از

حمید رضا مشیری

از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۱۷ شماره ثبت ۴۵۲۶۱
  بازدید : ۶۲۸   |    نظرات : ۵

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر حمید رضا مشیری

من شکستم و از من هزار من شد
هر منی گوشه ای از این تن شد
کل خاطراتمو بوی خون گرفته
سرم بدجوری حس جنون گرفته
یه منِ من ، رفته رو اوجِ یه دیوار
آسمون و نگاه کرد برای آخرین بار
بعدش دیگه هیچی نگفت و سکوت کرد
آره شاید اون واسه همیشه، سقوط کرد
یه منـــم تو اتوبان داره میره، با آخـــرین ســـرعت
ترمزشو بریده، براش هیچی نمونده حتی یه فرصت
یه منم از سقــفِ اتاقـش آویزونه
از زمینِ زیرپاش بدجوری گریزونه
دورِ گردنش، یه طنابِ دارِ
چشاش اما خیلی غصه داره
یه منم یه مشت ترامادول خورده
تا صبـح فکر کنم که دیگه مُرده
یه منم تو حمــوم تیغ رو رگشه
آخرین خیس شدنِ، قبلِ مرگشه
یه من تو میدونِ جنگ می جنگه
تیر خورده، داره یه گوشه می گنده
یه منم یه کُلت رو سرش گذاشته
دروغه، گذشته هیچ وقت نگذشته
یه منم له شده تو کفِ خیابون
این دیگه آخرشه، اوجِ جنون
یه منم تو آتیــش کاملا سوخته
از بس به در اتاقش چشم دوخته
یه منم یه سُرنگِ هوا تو دستاشه
هیچ وقت نخواست ازت جدا باشه
یه منم اما دوست نداره خودکشی کنه
می خواد بمــونه و آدم کـــشی کـنه
این جوری مرگش خیلی عمیق تره
واسه خودشم اینجوری واقعا بهتره
اما یه منم هنوز منتــظرِ برگشتنِ
این دردناک ترین نوعِ آدم کُشتنِ
هر ثانیه، هردم هزار بار میمیره
همش داره سراغ تورو میگیره
من زندگی میکنم با خودکشی هام
تو هم بمون با دنیا و خوشی هات
آخر مسیرم رسید به خودکشی
اما هنوزم میشه تو مانعش بشــی
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
جمیله عجم(بانوی واژه ها)
پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۲۸
خندانک خندانک خندانک
عباسعلی استکی(چشمه)
جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۳۷
درود گرامی
غمگین و زیباست
نهایت زن ذلیلی
آفرین بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
نجمه طوسی (تینا)
پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۲۴
سلام بر شاعر گرامی
ترانه دردناکی بود ولی آخرش شاعر یک روزنه ی امید گذاشته است و این خوب است .
خندانک خندانک خندانک خندانک
بابک فغفوری (پور)
جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۴۱
خندانک خندانک خندانک
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


(متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1