دنیای عاشق

از مدیریت محترم واستادان ودوستان عزیز وگرانقدر وناب نابم تشکر وقدردانی ویژه دارم که دراین مدت همراهم بودند ومنت دار لطفشان هستم.
یک دنیا ممنونم برای حمایت وتشویق ها و خواندن سپید دل های احساسم.
که اگر این شور وگرما وعطر حضورشان نبود مردد بودم در ادامه راه.
برای مدتی فعال نخواهم بود ....باز اگر عمری بود وقسمت شد ان شاالله با روحیه ای شاداب تر در خدمتشان باشم .دعاگوی همه عزیزانم در ساحت نورانی حرم یاردر شهر بهشت هستم بحول وقوه الهی ...اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

دروداستادخوبم مجاهدنیا
باقسمتی از فرمایشات شما موافقم که گفتید الان نقد نمیشه مثل قدیم وبا قسمتی مخالف
گرچه من عقیده دارم کلن نقدهای بلندبالای
چندصفحه ای اصلن به درد شاعران تازه کار وآماتوری که قوانین اولیه ی شعر رانمی دانند نمی خورد
واگرخودم هم تیک نقدرافعال می کنم فقط ازجهت
آموزش واستفاده ی بقیه ی دوستان تازه کارمونه
که شیفتته ی اموختنند چون دوستان زیادی دارم که توهمین خصوصی سوالات زیادی ازم می کنند درباره ی همین مفاهیم اولیه ی شعر وهمیشه هم به انها گفته ام
که نظرات سبز رنگ رومطالعه کنید چون خودش معدن اموخته هاست
وگرنه من یکی هم اصلن ادعای درنقد ندارم
اما نمی تونم بی تفاوت هم ردشوم ازکناراشکالات دوستان
وهمین اشکالات رو بیشتردوستانمان مرتکب میشوند و وقتی که به عنوان نظرمعمولی می ذاریمش
شاید خیلی کم تودید باشه ومطالعه نکنند دوستان
ولی با این که گفتید قصد مطرح کردن دارند هم موافقم اماهمه اینجوری نیستند اگه اینجوری بخواهیم فکر کنیم دیگر کسی جرات نمی کند دست به نقد شود وبلاخره بایدازیه جایی شروع کنند جوانترها
بله هستند نقادنماهایی که درجستجوی نام ونشانند واصلن شاعرهم نیستند ویک خط نثر هم نمی توانند بنویسند مثل مگسان گرد شیرینی وفقط خودرابه ادبیات چسبانده اند برای بدست اوردن شهرت وآوازه
واینا مشخص میشن کی اند!!!
اخوان ثالث خودش هم شاعربود وهم نقاد خوبی

وبه خاطر همین هم نقدهاش قابل قبول بود
واگرنقادخودش شاعرخوبی باشه
مطمانن ازعهده ی نقد بهتربرخواهد آمد ودرک بالاتری خواهد داشت ازاشعار

درود
دوستان کف زدند و هل کشیدند
ولی من درک نمی کنم افسوس خوران ارتباطی
از کوه یخ تا سبزه و باران و شیشه و انجامش به
که چون بر جان عالم پاشید
همه هستی عاشق شد !

حتی نمی توانم تصویر گرایانه نگاهش کنم. اجازه دهید من دست نزنم گل نفرستم.

سلام و عرض ادب
یکی از کاربران ابراز کردند که بصورت اجمالی ارتباط معنایی این سروده را بیان کنم و..........

آب:
آب – یکی از عناصر چهارگانه حیات – سرد و مرطوب است و نمادیست از بینش و شهود، ضمیر ناخودآگاه .از ديد يونگ آب نماد \"ناخودآگاه\" انسان است. حجمهاي زياد آب مثل \"دريا\" نيز نماد \"ناخودآگاه جمعي\"ست كه همان دنياي عميق و مرموز مشترك بين تمام انسانهاست.
میرچا الیاده، آب را زایش مدام آفرینش خوانده است. در غسل نیز چنین احساسی نهفته است و به همین سبب است که آب هم نماد مرگ است و هم نماد زندگی دوباره و رستاخیز. در آیین مسیحیت ،آب با روحانیت و رستگاری باطنی مرتبط است و نماد اصل آفرینش است . درتبت نماد بیعت است وعهدی كه سالك می كند . ناهید/آناهید/ آناهیتا،ایزد بانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان است ويک نماد باستاني براي زنانگی، زهدان و باروري به شمارمي رود.

دریا سر به دامانش می ساید
..........
میان دو گاهواره تولد و مرگ
اگر توضیح اولیه مطالعه شود یکی اززیبایهای این اثر مشهود می شود و آن هم ارتباط طولی معنا و هم عرضی و رابطه بین بستر دریا و گاهواره با توجه به نماد گرایی دریا و اب بسیار زیباست

ماهی:
مسیحیان ماهی را نماد رستگاری، تبلیغ مسیحیت و عروج عیسی می دانند؛ از حواریون گاهاً با عنوان \"ماهیگیران انسان\" (Fishers of Men ) یاد می شود. در آیین پگانیستی ماهی نماد \"الهه مادر طبیعت\" است شکل ماهی از دو هلال ماه تشکیل می شود که در جهت مخالف کنار هم واقع شوند. در یونان، کلمه \"دلفوس\" هم به معنای ماهی ست از دیدگاه یونگ ماهی نماد رشد و باروري روان انسان است .

و الی آخر با یک سرچ کوتاه می توان به معنای اشعارپی برد به شرط اینکه کمی از اصول را دانست وبا مناعت طبع و نظری مهروارانه به اثر تماشا کرد

جناب غلامی بزرگوار
ضمن تایید صحبت های جنابعالی همانگونه که بارها عرض کرده ام نقاد باید علم و تخصص نقد را داشته باشد .
متاسفانه ما در عرصه ادبیات و بخصوص ادبیات شعری در ایران در حوزه نقدانگشت شمار افرادی بیشتر نیستند که آن ها هم سعی می کنند کمتر دراین وادی وارد شوند .
آن دورانی که استاد مهدی اخوان ثالث می نشست و 40 صفحه نقد تخصصی بر\\" هوای تازه \\" استادبزرگ شاملو می نوشت گذشت ! ما دیگر از این دست نقادها نداریم ، این نقدها هم برای اینست که فردی بیاید و جایی خود را مطرح کند . همین

درود بر بانوی واژه ها استاد عجم
بنده همیشه عرض کرده ام با نقد سازنده موافق هستم ولی با تخریب شاعر موافق نیستم و اعتقاد دارم هر نقدی که در راستای تخریب شخصیت شاعر باشد این نقد نیست بلکه راه به جایی دیگر دارد.
اشکال سروده های شاعران جوان بایستی ضمن حفظ شخصیت و حرمت آنان ها توسط شاعرانی که به مفهوم نقد دست یافته اند گفته شود تا در سروده های بعدی این اشکالات کمتر به چشم بخورد .
هیچکس مجاز نیست به بهانه نقد به شخصیت کسی توهین کند چون این با اخلاق شاعری منافات دارد .
سلامت باشید و برقرار

با درود و عرض ادب خدمت بانو عجم و جناب غلامی بزرگوار
چندی پیش یکی از دوستان برای بنده پیام دادند که یکی دونفر از کاربران که بتازگی هم عضو شده اند نقدهای شان در راستای نقد سروده نیست و راه به جایی دیگر دارد و از بنده خواستند که تذکری به این عزیزان جوان که هنوز در اول راه سرودن هستند بطور کلی بدهم که خدای ناکرده فضای شعرناب دچارتنش نشود و عزیزانی که بتازگی قلم سرودن به دست گرفته در ابتدای کار سرخورده نشوند که بنده هم اطاعت کردم و چند سطری نوشتم ، البته نه در پست بانو رحیم زاده بلکه در پست دوست تازه واردی که اولین شعرش منصفانه نقد نشده بود .
شما دو عزیز گرامی را که اکثر دوستان در شعر ناب می شناسند و با شخصیت خوب شما آشنا هستند .
این را نوشتم که خدای ناکرده مطالب بنده را که در راستای کاربرانی بود که با اندک آشنایی در متون شعر پارسی و نداشتن تخصص در نقد و این متون می آیند و سروده عزیزی را نا زیبا نقد می کنند و باعث دلسردی سراینده می شوند امیدوارم بر خود نگرفته باشید که بنده قصدم نقادی های شما نبوده و نیست واصلا موضوع در پست دیگری بود و مربوط به دوستانی به غیر شما .
دوست تان دارم به مهر
سلامت و برقرار باشید .