چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر محسن ملک زاده(رهگذر)
آخرین اشعار ناب محسن ملک زاده(رهگذر)
|
غزلی برای او
بسمه تعالے
عمرِ من پای کسی رفته که پابند نشد
دلْ،زغالِ دلبری گشته که اسپند نشد
خاکْ از آینه شستم،گو به من آینه ام!
او چرا در بندِ من ثانیه ای بند نشد؟
اتفاقی شده بعد از تو که با دست و دلم
جز قلم هیچ کسی یک لحظه پیوند نشد
جای چشمان تو از شاخه غزل خواهم چید
لیک شعری به نگاه تو همانند نشد
محضِ دیدارِ رقیبم به هوا شد هوسش
چشمه ای بود که هرگز سهم الوند نشد
هی قسم خورد دلم او رَوَد از خاطره ها
به خداوند قسم آن همه سوگند نشد
عطرِ گیسوی تو را شانه ی من می خواهد!
سفرت منع به هر حیله و ترفند نشد
حینِ رفتن نگهم کرد که اصلاً دل چیست؟
دل،جوانی ست که بی عشق برومند نشد
پر گشودی و دلم در عجب از پروازت
بر لبم بال و پرت جز تیغِ تلخند نشد
هرکه تا دید مرا بی تو تأسّف می خورد
طنز تلخت به لبی موجب لبخند نشد
خسته بودی چو کبوتر ز،درختی که دگر
سایه اش بهرِ تسلّی آبرومند نشد
احتمالاً حینِ مرگم یادِ یارت می کنی
احتمالی که روا بود.......خوشایند نشد.
م.م،رهگذر
۲۷ دیماه ۹۴
تقدیم به مهربانی که گفت:
شعرهایم را دوست دارد
مجتبی شفیعی(شاهرخ)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.