سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 7 آذر 1403
  • روز نيروي دريايي
26 جمادى الأولى 1446
    Wednesday 27 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۷ آذر

      باغبان

      شعری از

      محسن ملک زاده(رهگذر)

      از دفتر از زهره تا عطارد نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۴۲ شماره ثبت ۴۳۷۳۷
        بازدید : ۹۶۲   |    نظرات : ۶۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محسن ملک زاده(رهگذر)
      آخرین اشعار ناب محسن ملک زاده(رهگذر)


      از عاشقی چشمانِ گریان سهم من شد 
      یک خانه با یک قلبِ ویران سهم من شد

      در چشمِ خیسم می شود این را بخوانی
      تنها وداعی زیرِ باران سهم من شد

      از باغبانی مزد من این گونه شد که
      صدها تَرَک بر قلبِ گلدان سهم من شد

      در چای گرمش،زهر سردی ریخت شاید
      یک بوسه از لبهای فنجان سهم من شد

      ای بغض من!پرپر تر از اینت مبادا
      هم بند هر آهم چو زندان سهم من شد

      در گلشنی لبریزِ عشق و عشق کوشی
      یک خار از صحرای کرمان سهم من شد

      در هر قنوتم روی ابلیس رو به رویم
      با مویه ام لبخندِ شیطان سهم من شد

      در بین یک دنیا شقایق دردم اینست
      نیلوفری آلوده دامان سهم من شد.

      م.م،رهگذر
      ۱۹.۱۰.۹۴
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۳
      درود هااااا داداش دکتر جوانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۰
      ز باغبانی مزد من این گونه شد که

      صدها تَرَک بر قلبِ گلدان سهم من شد



      در چای گرمش،زهر سردی ریخت شاید

      یک بوسه از لبهای فنجان سهم من شد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      احسنت برادرخوبم محسن
      چقدرزیبا قلم زدی خندانک خندانک خندانک خندانک
      سرشار از تصاویر ناب ودلنشین
      احسنت واقعن بردلم نشست
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      دردرا با زبان لطیف وشاعرانه تصویرکردن هنرهرکسی نیست
      ومعلومه که واقعن عاشقی
      وشاعری که عشقش واقعی باشه
      شعرش هم ماندگاره
      هزاران درود خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۵۰
      در اول صبح سرد بارانی
      شیرین بود غزلت محسن عزیز مثل چای دم صبح خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۲
      درود بزرگوار
      غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
      نجمه طوسی (تینا)
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۵۹

      سلام بر شاعر گرامی
      بهتون بابت گفتن این شعر تبریک می گم . بسیار زیبا و جاندار ،با تصاویری بکر بود .نکاتی را جهت همفکری عرض می کنم :

      از عاشقی چشمانِ گریان سهم من شد 

      یک خانه با یک قلبِ ویران سهم من شد



      در چشمِ خیسم می شود این را بخوانی

      تنها وداعی زیرِ باران سهم من شد



      از باغبانی مزد من این گونه شد که( من در اینجا اضافی است چون در مصرع بعدی آورده شده است .مثلا:از باغبانی دست مزدم را گرفتم)

      صدها تَرَک بر قلبِ گلدان سهم من شد



      در چای گرمش،زهر سردی ریخت شاید

      یک بوسه از لبهای فنجان سهم من شد



      ای بغض من!پرپر تر از اینت مبادا( ای بغض خفته در گلو ،پر پر ترینی)

      هم بند هر آهم چو زندان سهم من شد( هم بند هر آهی ...)



      در گلشنی لبریزِ عشق و عشق کوشی( در گلشنی لبریز عشق و دلربایی)

      یک خار از صحرای کرمان سهم من شد



      در هر قنوتم روی ابلیس رو به رویم( ابلیس و شیطان هم معنی هستند و بهتر است از یک واژه ی دیگر استفاده کنید مثلا : در هر قنوتم ،ذکر رویت را بخوانم )

      با مویه ام لبخندِ شیطان سهم من شد



      در بین یک دنیا شقایق دردم اینست

      نیلوفری آلوده دامان سهم من شد.

      در شعر شما ،لغزش وزنی به حداقل خود رسیده است و موزون و روان خوانده می شود . ارتباط طولی و عرضی مصرع ها به خوبی برقرار شده است .مشکل ردیف و قافیه ندارد و در جای خود به درستی نشسته اند .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد رضا نظری(لادون پرند)
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۰
      درود برادر بزرگوارم

      شعر بسیار زیبا و پر احساسی از شما خواندم و لذت بردم

      مرحبا
      فقط جسارتا این مصرع یک هجای کوتاه اضافه دارد که با اندک ویرایشی درست میشود:
      در هر قنوتم روی ابلیس رو به رویم=س در ابلیس از وزن خارج است

      در/هر/ق/نو/تم/رو/ی/اب/لی/(س)/رو/ب/رو/یم
      مستفعلن مستفعلن مستفعلن مس
      تق تق ت تق تق تق ت تق تق تق ت تق تق

      جسارت حقیر را ببخشید

      باز هم مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      روح اله عسگری
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۸
      درود بر همکار آینده و هم شعر حال
      پیشرفت را در این اثر به وضوح میتوان یافت
      معنای کلماتت جاافتاده تر از آثار سابق است با یک قافیه و وسیع و ردیفی قابل انعطاف

      چند نکته فقط

      یکی اینکه ردیفت را باید از دیگر معانی و بازی با کلمه هم استفاده میکردی
      یک مثال خوب از یان داستان این غزل از کاظم بهمنی ست

      سازگاری با رفیقان ظاهرا کار تو نیست
      از وفا و مهربانی دم مزن، کار تو نیست

      تو شریک دزد بودی و رفیق قافله
      غارتم کردی ولی گفتی به من: کار تو نیست

      پیش از آنی که بخواهی از کنارت می روم
      تا بدانی عذر ِ ما را خواستن، کار تو نیست

      ناز کم کن، عشوه بس کن، اشتباهی آمدی
      دلبری از ما جوانان پیرزن! کار تو نیست

      لایق ِ تو خسرو بود و مایه دارانی چو او
      شرط بندی با کسی چون کوهکن کار تونیست

      شیر کی دیدی که با کفتارها دمخور شود؟
      دور شو از من، نبرد تن به تن کار تو نیست

      لب مطلب: «کار هر بز نیست خرمن کوفتن
      گاو نر میخواهد و مرد کهن» کار تو نیست



      مساله بعدی مفهوم اسست
      مصرع دوم بیت اول

      یک خانه با یک قلب ویران سهم من شد

      خانه برای چه اوردی؟؟ مگر خانه قلب دارد؟؟؟
      مثلا اگر میگفتی یک خانه با یک سقف ویران بهتر بود (برای مثال و جا افتادن منظور عرض میکنم)

      در بیت یکی مانده به اخر از مویه استفاده کرده ای که می قدیمی ست و با زبان شعرت نمیخواند

      مشکل وزنی هم که لادون پرند عزیز به آن اشاره کرد

      در کل بسیار خوب و جا افتاده تر از آثار قبلی که من خواندم بود

      تبریک برادرم
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۳۴
      اری خدا بس با وفا است و محبت
      از اسمانها زخم قلمان سهم من شد خندانک خندانک خندانک خندانک
      سلام
      خیلی قشنگ
      بود
      ببخش که یک مصرع طنز نوشتم
      افففففففففففففففففففففففففرین خندانک خندانک
      امیر جلالی( ا م دی )
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۴
      ابتدای صبح و در شروع روزی ابری خواندن شعری به این زیبایی و دلنشینی حال آدم را خوب می کند . من شعری خواندم که به جانم نشست و لذت بردم . با آنکه با دل عاشق جفا کرد معشوق اما... در مجموع حس و حال شاعر زنده بود و آهنگی ملایم و متناسب با باران و ابر و سرما ... سرتا سر شعر وجودی روان داشت.
      در هر قنوتم روی ابلیس رو به رویم
      با مویه ام لبخندِ شیطان سهم من شد
      بهره بردم و دلنشین بود و درود بر شما خندانک
      امید مرادی
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۲۵
      رهگذر جان چه خوب گذشتی از خانه دلمان....ایول محسن خندانک خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۴۱
      جناب آقای ملک زاده ی عزیز، سلام علیکم.
      ................................................................
      بسیار زیباست بزرگوار.خسته نباشید .
      ( درهرقنوتم رویِ ابلی(س)روبرویم)
      حرفِ داخلِ پرانتز، رابیرونش کنید که اینجا، جایش نیست....
      درچشم، خیسم می شود این رابخوانی
      تنها وداعی زیرِ بارام،سهم، من شد
      دستمریزاد ......... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۴
      سلام و درود بر دکتر مهربان و خندان و هنرمند

      در چای گرمش،زهر سردی ریخت شاید

      یک بوسه از لبهای فنجان سهم من شد

      بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک

      پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباس زارع میرک آبادی
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱
      سلام و درود
      شیرین ، دل انگیز و آهنگین
      درود بر شما
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عظیمه ایرانپور
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۱
      درود بر شما
      زیبا سروده اید
      و سه بیت ابتدایی ازنگاه من زیباترند
      قلمتان سبز خندانک خندانک
      اسفندیار گلزار
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۳
      درود بر شما زیبا سروده اید
      در چشمِ خیسم می شود این را بخوانی
      تنها وداعی زیرِ باران سهم من شد خندانک خندانک خندانک
      منصور شاهنگیان
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۲

      در چشمِ خیسم می شود این را بخوانی

      تنها وداعی ، زیر ِ باران ، سهم ِ من شد

      دوست من ، همین یک بیت کافیست شما را شاعری توانا و غزلسرایی بی نظیر

      بدانم ...

      تبریک و درود ... خیلی زیاد ...

      خندانک خندانک خندانک خندانک

      علیرضا کاشی پور محمدی
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۵۴
      آفرین به شما
      خندانک خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۸
      درود بر شما
      خیلی هم قشنگ
      خندانک
       موسی عباسی مقدم
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۲۹
      سلام ملک زاده رهگذر عزیز چند وقتی هست که در این سایت شعری به این زیبایی نخوانده بودم شعری به این زیبایی خندانک خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۲
      .............................. خندانک خندانک خندانک ............................
      در چشمِ خیسم می شود این را بخوانی
      تنها وداعی زیرِ باران سهم من شد
      خندانک
      خندانک
      درود دکتر ملک زاده ی گرامی خندانک
      مثل همیشه زیبااااا سرودید خندانک خندانک خندانک
      دست مریزاااد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ............................. خندانک خندانک خندانک ..............................
      شغالی به درونِ خم رنگ‌آمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او می‌تابید رنگها می‌درخشید و رنگارنگ می‌شد. سبز و سرخ و آبی و زرد و. .. شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتی‌ام, پیش شغالان رفت. و مغرورانه ایستاد. شغالان پرسیدند, چه شده که مغرور و شادکام هستی؟ غرورداری و از ما دوری می‌کنی؟ این تکبّر و غرور برای چیست؟ یکی از شغالان گفت: ای شغالک آیا مکر و حیله‌ای در کار داری؟ یا واقعاً پاک و زیبا شده‌ای؟ آیا قصدِ فریب مردم را داری؟
      شغال گفت: در رنگهای زیبای من نگاه کن, مانند گلستان صد رنگ و پرنشاط هستم. مرا ستایش کنید. و گوش به فرمان من باشید. من افتخار دنیا و اساس دین هستم. من نشانه لطف خدا هستم, زیبایی من تفسیر عظمت خداوند است. دیگر به من شغال نگویید. کدام شغال اینقدر زیبایی دارد. شغالان دور او جمع شدند او را ستایش کردند و گفتند ای والای زیبا, تو را چه بنامیم؟ گفت من طاووس نر هستم. شغالان گفتند: آیا صدایت مثل طاووس است؟ گفت: نه, نیست. گفتند: پس طاووس نیستی. دروغ می‌گویی زیبایی و صدای طاووس هدیه خدایی است. تو از ظاهر سازی و ادعا به بزرگی نمی‌رسی.

      مثنوی معنوی خندانک
      وحید کاظمی
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۲
      مرحبا بر رفیق شاعرم
      خیلی هم عالی
      مرحبا
      حسام الدین مهرابی
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۵
      بسیار زیبا
      مثل همیشه
      که با راهنمایی های راهگشای اساتید قطعاً زیبا تر هم خواهید سرود...
      محمد رحیم کاظمی
      دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۳۱
      سلام ودرودبرشما خندانک
      غزلی زیبا وعالی ازشما خواندم
      دستتان درد نکنه شاعر
      خندانک خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۹
      باسلام بسیار عالی موفق باشی
      مسعود احمدی
      سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۰۶
      نیافته ام هنوز
      دیواری
      تا سایه اش را
      تکیه دهم...
      کج
      جوش خورده است
      شهری که
      دست معمارش شکسته بود !

      مسعود احمدی .
      درودتان باد جناب رهگذر عزیز
      سما همدانی
      چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۱۳
      سلام بسیار عالی
      موفق و بهروز باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2