جمعه ۲۵ آبان
بیا شعری از نیما
از دفتر کافه ی بیقراری نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۵۱ شماره ثبت ۴۳۶۱۲
بازدید : ۱۱۶۴ | نظرات : ۶
|
|
مرا از تو جدا کرده اند این فاصله ها
شاید مثل کاغدی از دفتر شعر فریدون
حالا من شده ام کوچه و تو همان مهتاب شبی ک هرشب برای لحظه ای دیدنش تا صبح در انتظار می مانم
اما گویی با کوچه ی دلم قهر کرده ای
نمی تابی
ولی امواج حضورت را از فرسخ ها حس میکنم
چشم در راهت میمانم ؛
بیا، من به آمدنت قانعم
اگر دست من بود پلی تا شب مهتابت می ساختم تا بیایی!
بیا!، من مصر آمدنت هستم!!
فاصله ی میانمان تنها میدان عاشقی است ؛ میدان را که رد کنی ، به کوچه ی دوست داشتن میرسی...
بیا! ، من مصر آمدنت هستم!!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.