پنجشنبه ۲۰ دی
شرم گوچه شعری از نیما آسمند
از دفتر فریاد سکوت نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵ شماره ثبت ۴۳۳۳۶
بازدید : ۵۱۲ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب نیما آسمند
|
فریاد سکوت, [25.12.15 13:29]
نیما آسمند Asmand, [25.12.15 13:29]
به نام که اوست
خورشید در قهر از جفای آدمیان در عذب در خواب
مهتاب آن آیینه نور گستر ...
در چشم کودکی عریان بیدار
کودکی چشم به تنهایی خویش باز کند
اشک را در ضمیر دلی می کارد
آسمان را کند بامش
خاک آن کوچه دلتنگ شود فرشش
توشه اش....
سیب گاز زده ای غلطیده در خاک
لالایی باد در بستر بی خوابی
کوچه شرم گین از تهی دستی
.....
باد با وزشی مشت زند
در چوبین خانه ای باز کند
سرما بر عریانی کودکی می لرزد
اشک کودک از دلی محزون است
ناگهان نور از روزنکی می تابد
چشم می بندد...
صدای موزون قدمی سکوت کوچه بر چیند
لب کودک خنده ای می زاید
دست کودک بر دری چوبین است
.
نور بر سکوت خانه ای می رقصد
حسرت از تنهای دل کوچک خویش می شوید
دانه از سیب در مهربانی باغچه ای می کارد
آسمان در طپشی می بارد
تن عریان کودکی می شوید
دانه در خاک رهی می یابد
باغچه در دل غنچه ای می زاید
می طراود عطری
خانه در دل کودکی مسرور است
کودکی چشم به فردای دگر باز کند
..........
باد با وزشی عطر گل سیب..
جامه بر کودکی عریان کند
نیما آسمند 1392/11/19 6:00 am
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.