يکشنبه ۲۷ آبان
تبرئه شعری از حمید آذرگون
از دفتر زندگی یعنی تو نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۴ ۲۳:۱۸ شماره ثبت ۴۱۹۶۵
بازدید : ۶۸۶ | نظرات : ۲۸
|
آخرین اشعار ناب حمید آذرگون
|
پیداست گلی شور و شر و حادثه بازی
بگذار بمیرم بشوی راحت و راضی
فرمان بده یک قلب تر و تازه بیارم
تا هی لت و پارش بکنی صحنه بسازی
ای تاج سرم چون عقبم غرق هجومم
بگذار مساوی بشود آخر بازی
ای روشنی دائمی ای عشق حقیقی
در قرن غم و خودکشی و عشق مجازی
اینقدر به مومن شدنم گیر نده چون
مومن بشوم هم تو خودت کل نمازی
وقتی تو کنار سبدی سیب نشستی
دیگر به زیارتکده ها نیست نیازی
انگار مرا تبرئه کردند عزیزم
چشمان سیاه تو چه گفتند به قاضی؟
رفتی و پزشکان همه گفتند که باید
با تنگ نفس سر کند این مرد هوازی
ای کاش که درخلوت خود نام مرا هم
بر روی دوتار لب نازت بنوازی
حمید آذرگون
16 / 8/ 94
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.