چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
|
دفاتر شعر معصومه عرفانی (عرفان )
آخرین اشعار ناب معصومه عرفانی (عرفان )
|
کس نمی آید سراغم تا بپرسد حال من
غیرازاشکم نیست همراه دل دیوانه ام
دل دیوانه
هردم که به یاد دل دیوانه نشستم
باران غمم بود که از دیده فرو ریخت
حبس
حبس کردم همه دم این نفسم در سینه
که مباد برود لحظه او از بر من
دل
دل بی دست و پایی قاتلم شد
چو لیلایی مرا در خاک بردم
بانو
ببین بانو ببین غمهای این دل
اگرگویم به کوه می پاشد ازهم
باران
سیل اشک منو از دیده روان است بانو
عمریست به سینه کوهی ازغم دارم
شیدایی
کار این دل همه شیدایی شد ورسوایی
رسم عاشق شدن این بود که لیلی باشی
غزال
آخر غزال من به کجا رفته ای بگو ؟
امشب دوباره به انتظار تو نشسته ام
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.