پنجشنبه ۲۹ آذر
عشق ممنوع شعری از رضا صفائی
از دفتر عاشقانه ها نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ مهر ۱۳۹۴ ۱۵:۵۰ شماره ثبت ۴۰۸۷۹
بازدید : ۳۶۶ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب رضا صفائی
|
بانوی من
قلمی دارم شکسته به سان قلبم
و می نویسم در دفتر پاره ی اشعارم
از مجنونی که چیده است بال و پرش
و لیلی ای که به عشق او ، میراند خود را از او
هر دو دلداده اند و ممنوع برای هم
یکی بال پرواز ندارد ، یکی قلب پرواز
مانده اند چگونه عاشقی کنند در این تب عشق
خدا با این عظمتش مانده در حکمتشان
عاشق کرده است دردی به جای مانده از روزگار
قلبشان را از فراسوی فاصله ها
لیلی ای که در بند نگاه کرگان ، توان فریاد عاشقی ندارد
و مجنونی که پرهایش را بریده است ، عشقی خام در جوانی
برای هم عاشقانه ها می سرایند ، حال که توان رسیدن به هم را ندارند
مرهمی به قلب همند در خفا و از فرسنگها فاصله
کاش نبینند این عاشقانه هارا
مردمی که حکم شرعشان سنگسار عشق است
عشق موهبتی است الهی
حد و مرزی ندارد
و نیاز طپش قلب هر انسانیست
حال ما مانده ایم و این عشق پاک
به پای تو خواهم ماند ، با همه ی بی مهریت به من از سر علاقه
دوستت خواهم داشت و تور را خواهم سرود
تا در اشعارم بوسه بارانت کنم ، بانوی من ...
#رضا_صفائی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.