دوشنبه ۳ دی
عباس علمدار شعری از امیرخانکی
از دفتر قاصدک نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ ۱۹:۳۸ شماره ثبت ۴۰۶۲۱
بازدید : ۳۱۹ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب امیرخانکی
|
روزم همه شب تیره شود میشودم تار,سوزدلم میزندم بردر ودیوار
ای کاش که من جای تو دستانم میرفت ازدست ای عباس علمدار
دستان تو از کوزه بریدند تو از آن نبریدی, چون کوزه شکستند
درمعرکه این جنگ وپیکار , گویی که امیدکودکان به رفته بردار
تو منظر عشقی و مظهررشادت , سرچشمه جوشان شهادت وولایت
دیگر نبود بر آه آتشینت اثری ای دلاور ازجوشش وخشم وپیکار
تو سقای علمدار بصیری برفتنه گران ولایت حسین ونهضت حسینی
گفتی که امان نمی پذیری واسیری, ای شاه بیت اتاق فکر و افکار
درصورت وسیرت شاه بیت تماشا, در قدرت وزوربازوان,یلی وپاشا
سقای علمدار وفادار,ماه قمر بنی هاشمیان چون شیردلاور حیدرکررار
درصورت وسیرت وبصیرت هرکس که عاشق رب بود ,بود اسیرت
برعاشقان ولایت چو دلدار, برعارفان این قافله سالار همچو پرده پندار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.