دوشنبه ۳ دی
خون باران شعری از آرزو پناهی(باران)
از دفتر صدای پاییز نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۱۴ شماره ثبت ۳۹۸۸
بازدید : ۹۷۸ | نظرات : ۲۵
|
دفاتر شعر آرزو پناهی(باران)
آخرین اشعار ناب آرزو پناهی(باران)
|
دستهای بغض بر گلویم چنگ
انداخته
فریاد کُشی میکند !!
نمیگذارد که واژگون شوم
که من باروت انفجارم
آسمان نگاهم براق اشک است
منتظر خوش آمد گویی
پشت سد غرور بی صبرانه در انتظار
ریزش
نمی خواهم ببیند نامحرمی داغ
درونم
به جز شب ابری مهتابیم
گریزی بر ورودش نیست
درد آبستنی دارد دیده ام
اشک من جاری شو
بر دردهایم ببار
بر مادر بی مهری ٬٬بر پدر
پرغرور
بر مصیبتهای روان
بر حس تنهایی عاشقانه هایم
با تو لحظات شادیم تقسیم
تقسیم باران...
می گریم به زیر موهایم
به بهانه !!!
بوسه های گرمت بر لبانم سیرابم
میکند
که تو از درونم جوشیدی
و من میخورم جوشش خود را
بوی خون میدهد ٬٬طعم خون
خون بیرنگ باران...
راستی یادم رفت!
حال من خوب است!!
خوبیم باور مکن!
باران اشک است دیدگانم!!!
آرزو(باران)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.