جمعه ۲ آذر
فصل شعری از سپهر نیک
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۰ تير ۱۳۹۰ ۱۴:۲۵ شماره ثبت ۳۹۳۰
بازدید : ۱۰۲۲ | نظرات : ۱۵
|
|
آسمانت آبی است ابرهایش همه زیبا و رها آسمان من ولی بارانی مرگ باران از اوج به زمین افتادن آه... چقدر سنگین است آب شدن و مرگ خود را دیدن فصل من باد پاییزی فصل من درختان همه لرزان تنشان از شدت تب میسوزد برگهایش همه زرد شاخه هایش همه خشک تنه اش هک شده از نقش و نگار عشاق فصل تو فصل گل است او بهاری زیباست همه باغش از غنچه ی گل سیراب است دور او پروانه فصل تو نوروز است فصل تو فصل دل چلچله هاست فصل من غمگین است مثل آن نتهای بجا مانده از موسیقی فصل من فصل گریان شده ی آهنگیست فصل من دلها همه افتاده به خاک فصل من ماهیان همه در خشکی و تشنه ی آب فصل من سرو بلند, افتاده به خاک فصل تو بلیلان همه, آزاد و رها مرغ باران در رقص و نوا فصل تو بسته نخواهد بود درب قفسی فصل تو باغ پر از پروانه فصل من نزدیک شدن پاییز است فصل من مرگ آن ماهی قرمز سفره ی هفت سین شماست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.