يکشنبه ۲ دی
زخم های دوستان شعری از روحیا لرستانی
از دفتر شیدایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ تير ۱۳۹۴ ۲۰:۵۸ شماره ثبت ۳۸۸۸۵
بازدید : ۵۱۳ | نظرات : ۳۶
|
آخرین اشعار ناب روحیا لرستانی
|
بغضی از جنس بلوری در گلویم ریخته
با شکستن پیش دشمن آبرویم ریخته
" میرزایی " کوچکم با وعده ی " بیگانگان"
تیرهای " آشنایان " سمت و سویم ریخته
من اگر یاغی شدم در کشور خود مجرمم
انگلیسی ها چرا در جست و جویم ریخته؟
هم وطن هایم شرابی را به نام " توطئه "
نیمه شب در مخزن آب وضویم ریخته
من همان پیغمبری هستم که سمت قبله ام
عکس زن هایی برهنه رو برویم ریخته
از کویر " بی علف " این نکته را آموختم
فکر بی بارانیم کردم.......که " مویم " ریخته
آرزویم دست مردی بود روی شانه ام
مهره مهره قامتم از آرزویم ریخته
سالها خشکیده اشکم.............زخم های دوستان
آب از جو رفته را......بازم به جویم ریخته
***********************************
دنبال " حاصل " ونتیجه در شعر من نیا..
دانا.....که سراغ مقصد " طوفان " نمی رود
***********************************
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.