سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 18 خرداد 1404
    12 ذو الحجة 1446
      Sunday 8 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است. فرانتس كافكا

        يکشنبه ۱۸ خرداد

        امام زخمی

        شعری از

        محمد خوش بین

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ ۹ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۱۳۲
          بازدید : ۱۷۸۳۶   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد خوش بین

        صدای ارسالی شاعر:
        عشق یعنی که بمانی وسطِ خون خودت
        سر به لبخند ببازی، به جنونِ خودت

        عشق یعنی همه‌جا مرگ، ولی راه نجات
        عشق یعنی که بسوزی به درونِ خودت

        دل به تاراج دلم دادم و تارم تو شدی
        زخم بر زخم فزودم که شکارم تو شدی

        نه فراموشی و نه مرهم و نه مغفرتی
        من به اندوه رسیدم که مزارم تو شدی

        چشم وا کردم و دیدم که خدا نیست در آن
        سایه‌ای ماند ولی نور و صدا نیست در آن

        من که صد بار در این کوچه فرو ریخته ام
        کاش می‌گفت کسی راه خطا نیست در آن

        من امامی به دل زخمی خود بودم و بس
        روضه ام را به سر نیزه رساندم نه به کس

        این علم خون خودم بود که بر دوش کشید
        و تو آن فاتحه خوان رهگذری و بی‌نفس

        تو شدی مقصد این خستگی ممتد من
        من شدم جاده شدی گردنه ی ممتنع من

        تو شدی علت هر آتش و اندوه و امید
        این چه عشقی ست که افتاده به این گردن من

        عشق تقدیر نمی‌پرسد از آغاز و دلیل
        عشق آن حادثه‌ای نیست که باید به قبیل

        تو که دنبال شفایی چه خبر از داغی ؟
        درد باید بکشی تا بشوی اهل اصیل
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۵ روز پیش
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۶ روز پیش
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شعرپر مطلعی دیگر بنا کرد
        بهار عشق دیگر برملا کرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        ۴ روز پیش
        زیبا بود درود خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        دوباره باز میزنه باد صدای بارون ااا دوباره باز میزنم پرسه تو خیابون ااا دوباره باز میمونم و یه دل داغون
        رضااشرفی فشی

        یاد آن ایام زیبا یاد بادااااا یاد آن طناز رعنا یاد باد اااا یاد آن ایام کج دارو مریض اااااا در بر آن ماه بیضا یاد باد اااا دلبری فرخنده فام و دلگشا ااااا عاشقی در بند سودا یاد باد اااا شرم این دارم که گویم یا دلم اااا آن همه شور و صفا را یاد باد اااا دوستان ببخشید که زیاد نوشتم اصل مشاعره یکی دو بیت است بداهه ای بود طاقت ماندن نداشت د
        میر حسین سعیدی

        مست از کلید و در شد شهزاده ای به سختی ااا خورشید و شب در آمیخت ساکن مباد لَختی
        شاهزاده خانوم

        روز به سختی از زیر در ااا از سوراخ کلیدها به درون آمد ااا اگر دست من بود ااا به خورشید مرخصی می دادم ااا به شب اضافه کار ااا سیگاری روشن می کردم ااا و با دود ااا از هواکش کافه ااا بیرون می رفتم
        رضااشرفی فشی

        راز این شه بیت داند خود حکیم کردگار ااااا لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1