با سلام خدمت دوستان ارجمند چند روز پیش به آگهی یکی از دوستانم بر خوردم که اعلامیه برای کلاس آموزش شاعری داده بود
این مقدمه منبع الهام من برای نوشتن سروده ای که تقدیم می نمـــایم شد
شاعری
هر که می خواهد شود شاعربیاید نزد مـــــــا
تا بسازم شاعری شوریـــــده و شیـــــــــدا ازو
لیـــــــک قبل از شاعری بایدکمی سختی کشد
زهر تلخ غربت و هجران و تنهایـــــی چشد
می شود آنگه ازو با یک غزل تصویر ساخت
شاعری شوریده و شیـــــــدا و با تدبیر ساخت
هـــــــــر کجا او پا گذارد نقل مجلس می شود
کی شود پنچر گمانم او تیوب لس می شود
شاعری یعنی بدون حــــــــرف و بحث و ادعا
پــــــــــــر کشیدن تا حریــــــــم قدسی پاک خدا
چشم و گوش و جان و دل باید شود از جنس او
تــــــــا ببارد یک غزل احساس خــــود با نام هو
آنچه بــــــــاقی مانده نــــــا گفته بود طبع روان
زیـــــر چتر اندکـــــــــی عشق و معانی و بیان
گر که می خواهی شوی شاعر تو هر چه زودتر
تا بگردی شاعری مــــــــــاهر تو هر چه زودتر
باید اینها را که گفتم هر زمـــــــــان تمرین شود
تا که شعرت چون شکر خوشمزه و شیرین شود