تقدیم به همه ملت ایران و همه شهیدانی که خالصانه خون خود را در راه حفظ و استقرار این مرز و بوم فدا کردند.
دیدمت تو را در گذرگاهی از سکوت و عشق
کنار تابوتی نشسته ای
گورستان سرد و خاموش بود و
گورکن در انتظار اجابتت
بیقرار و چشم به اشاره ای
دیدمت تو را
چه سنگین به غم نشسته ای
نه اشکی
نه آهی
نه شیونی
که زخم کهنه مادران داغدارت را مرحم کند
دیدمت تو را
همچون آتشفشانی از پولاد و سنگ
بغض آتشینت را
در خود خاموش کرده ای
خوانده ای مرا و
خوانده ام تو را دوباره
اگر چه دیگر نه بغضی هست و نه آهی
خوانده ام تو را
توای سرزمین شیران
ای سرزمین عشق
کجاست غرش مردان آهنینت؟
رستم دستانت کجاست؟
کجایند قلندران حقیقت؟
کجا؟
بخوان که خوانده ام تو را
ای مادر کودکان سبز
ای تشنه ی چشمه های زلال البرز
بخوان مرا
که خوانده ام تو را
به سرخی خون شهیدانت
به فریادهای خفته در محراب سکوت
بخوان مرا
به نماز آخرین شاخه این جنگل سوخته
بخوان که سحر نزدیک است
و سپیده در انتظار رهائیست
بخوان که قلب تو هنوز
آکنده از نور ایمان است و عشق
آکنده از نور آزادی
بخوان ایران من
ای سرزمین شیران
ای سرزمین عشق
محسن افشار نادری