این روز ها در محکمه شاهد فروشی است
حکم تمام مجرمین سرد و خموشی است
مطرب بزن سازی که آغاز بهار است
سود روان بانک ها آدم فروشی است
در دشت ها سرگشته مانده باد نوروز
در کوچه ها بورس نت افزار است و گوشی است
شاعر بیا شوریدگی را کن فراموش
تنها نمان هنگامه ی همسایه دوشی است
با کس نشاید گفتمانی شاد و شیرین
همواره می گرید،مثال رعد جوشی است
من می خورم خون دلم را داغ و جوشان
او مال مردم را، که نوعی باده نوشی است
در کل همه در فکر مکر و حیله هستیم
کار خدا بخشندگی یا پرده پوشی است
عباسعلی استکی 94/1/2