سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        همنفس

        شعری از

        رضا نظری

        از دفتر چهار پاره ها نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۳ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۳۵۳۳۹
          بازدید : ۹۶۵   |    نظرات : ۲۷۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        -تو بمان ، مرد ، نرو  ، ترک  مکن-
         
        گوش کن ! خواهش ِ  زن می شنوی؟
        نه  زبان، خواهش  چشمانش  را
        با  تو اَم ،  قصه ی  من می شنوی؟
         
        قصه  را  گوش کن و دل بسپار
        دختری  عاشق  مردی شده بود
        ظاهری خشک و خشن، مردانه
        عاشق آهن سردی شده بود
         
        گفت:"  باید بروم" - او می رفت-
        لحظه ای چشم به چشمانش دوخت
        پُر  ِ  از  اشک ، دو چشمش، نگران
        با نگاهی دل و جانش  را  سوخت
         
        در اتاقش  تک و تنها مانده
        و در اندیشه  به  یک  پرسش سخت
        -او اگر عاشق  من بود ... چرا؟!
        آه.. لعنت به تو ای طالع و بخت-
         
        یک قفس گوشه ی تاریک اتاق
        مرغ عشقی ست در آن محبس تنگ
        بی قرار است و به آوا  خاموش
        -دید آن مرغ و کمی کرد درنگ-
         
        یاد  دیدار  نخستین افتاد...
        که به او داد همین  مرغ و قفس
        یادگاریست  از آن  مرد که گفت:
        "قلب من ، جای تو تا هست نفس"
         
        -ولی او رفت  و من منتظرم
        منتظر تا که بیاید روزی-
        گفت با خود که :" چو عاشق شده ای
        تا ابد در دل  خود می سوزی"
         
        می رود مرد، دلش پر  آشوب
        قدمش سست شود گه گاهی
        می زند بر دل خود سخت نهیب:
        "مرد باش  ار  که تو مرد راهی"
         
        صبح آن روز خبر آوردند
        خبر آمد ، خبری سنگین است
        ما به معشوقه و شادی مشغول
        حاصلش واقعه ای ننگین است
         
        دشمن از مرز گذشته ست ولی!
        همه در خواب  گران غوطه ورند!
        کودک و پیر و جوان ، ناله کنان
        وای! اجساد  که بی دست و سرند!
         
        می رود در دل  تاریکی ها
        -تیره ابری ست میان من و ماه-
        می رود  دوش به دوش مردان
        شنود  ناله، فغان، گاه به گاه
         
        به شبی دشمن  اهریمن خو
        حمله ور همچو گروه کفتار
        لاشخواران ِ پلید و نامرد
        چشم پُر  نفرت و ننگین  رفتار
         
        دست ها روی سلاح و ماشه
        غرش  توپ و تفنگ از هر سو
        پُر ِ خشم است و مصمم چون کوه
        "شده با دشمن  خود ، رو در رو"
         
        آن طرف  عده ای از همرزمان
        دستشان خالی از توپ و فشنگ
        مرد ، برداشت  مهمات و دوید
        بی تعلل، رفت  فوری، بی درنگ
         
        ناگهان در دام دشمن شد اسیر
        گفت با فریاد:"آزادیم ما"
        با اشاره  به  مهماتی  که داشت..
        "چون به راه عشق ، سر دادیم ما"
         
        جسم  او در دست دشمن شد اسیر
        روح او در کنج دیوار اتاق
        کاش می شد  وصل، این هجران تلخ
        ناله ها سر داده از درد فراق
         
        آن اشاره  ، معنی اش را خود، بخوان
        وقت  تنگ است ای برادر، چاره کن
        سخت دشوار است ، می دانم .. ولی
        این همه دلبستگی  را پاره کن...
         
        تیغ  دشمن  بر  گلوگاه  سحر
        روز در بند است یاران، چاره چیست؟
        تو بزن... تو می توانی... شک نکن..
        معبری را می گشایی... چاره نیست...
         
        یک گلوله... از اسارت شد رها
        قلب و جانش  پُر  ز  یاد  یار بود
        آن نگاه  ِ  آخرین ِ   دخترک
        روشنی بخش  ِ شبان ِ تار بود
         
        دورتر... جایی درون  یک اتاق
        دختری، چون مرغ عشقی در قفس
        در دلش  آشوب  و  غوغایی  به پا
        ناله سر داد او:" کجایی هم نفس؟"
         
        دید مردش را ، پُر  از  لبخند بود
        -جان ِ دختر  گشته از جسمش جدا-
        هم نوا گفتند در آغوش هم:
        "عشق  تا  باشد  بدان ، هستیم ما"
        1393/7/21
        کرمانشاه
        پ.ن.
        جرقه ی این نوشته چند خط از دوستی قدیمی در فضای مجازی و یک سپید کوتاه از میثم دانایی بود، میثم گفت با صدای خودت بفرست، نیاز به تمرین دارم برای خواندن نوشته هایم...
         
        لینک صوتی  : http://www.mediafire.com/download/4bq84ru0v3o9b2e/hamnafas-rezanazari.mp3
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        رضا نظری

        ،

        محسن پاده بان

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        زین العابدین محب علی

        ،

        فاطمه رها

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        سیاوش پورافشار

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        جابر پیگیر

        ،

        سلیمان حسنی(حامی)

        ،

        سهیل اروندی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        ،

        خداداد آدينه (آدينه)

        ،

        علی اکبر فلاحی

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        اکرم ابراهیمی

        ،

        علیرضا حسن شاهی

        ،

        بتول عباسی

        ،

        تیمورعلیزاده امیرآباد

        ،

        سمیه سلطانی (سایه ی عشق)

        ،

        امیدمرادی

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوی)

        ،

        مریم شجاعی

        ،

        شرمینه بهاروند

        ،

        آزیتا احمدی

        ،

        فرهان سامانی

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        مهرداد رستم آبادی (شاهد)

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        یوسف رضانژاد

        ،

        محسن افشار نادری

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        سید حسام حسینی ارسنجانی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        آوا دوکوهکی

        ،

        مریم حسینی

        ،

        فرزان رادفر

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        عنایت الله ایرانمنش

        ،

        محمد ایثاری نیا (جوینی)

        ،

        فرهنگ باریکانی (صالح)

        ،

        نازنین حسنی(آسو)

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        زینب جعفری(تارا)

        ،

        امیر سیمین

        ،

        صادق (آرش)

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        وروجک

        ،

        علی قنبری فیروزآبادی

        ،

        رضا تاجیکی

        ،

        نیره ناصری

        ،

        اصغر زند

        ،

        مهدي ازوج (هومن )

        ،

        حسین راستگو

        ،

        سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        رضا محمدصالحی

        ،

        علیرضا آیت اللهی

        ،

        عباس خوش عمل کاشانی

        ،

        جواد مهرگان مجد

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        کیوان رادفر

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5