تقدیر
.....
کودکی خواب،آلوده
پریشان از صدای واق واق در شب نیمه
تفنگی در دست " در کمین سگ "
انتقامی دیگر " فراری از خانه "
سگی بی خانه
درمانده از استخوانی "گوشه ای خزیده
در سایبانی از علف های هرز از تعفن خود مست
کمین کرده " شاید به گدایی عادت کرده"
گنجشککی تشنه
از پرواز خسته
کور از اطراف
مضطرب از شکارچی " لحظه ای فرود"
سگ وامانده
پرشی دور از انتظار
او ان نیست" سگ نیست"
گرگیست گرسنه
گنجشک درمانده
نوک بر آب " تشنه لب در دهان گرگ "
قطره ابی در نوک
صای شلیک " داغی ساچمه "
سگ حیران از ساچمه
قراری با دهانی باز
هراسان از شکار" شکار و شکارچی "
پرواز گنجشک با بال شکسته
شکارچی مغرور از کارزار خیره در اشفته
ناگه سیلی در گوش "صوتی جانکاه"
فرار کودک دردمند
فریاد مادر و پرتاب کفشی در پی
تفنگی که در دست نیست" دستی که بالا دسته"
برفی سنگین با سوزی در دل
خانه ای بدون بام
اشکی از یتیم" عکسی در طاقچه"
کمی دورتر سگی با بالا پوش
خانه ای گرم و نرم بامی گسترده
آقازاده ای مهربان با بیماری در تخت
اشکی از درد با اطاقی که گرم نیست
فاخته ای دور از شکارچی در لوله ای از دود لانه ساخته
تنیده از کرک و پشم
هفت تخم زیبا گلگون از خون
زایشی در تخم به شکل جنین
جفتی که نیست " نغمه فاخته"
ناگهان صاحبخانه مریض
افروخته از سرما با تیشه ای در دست " می کند لوله"
فاخته هراسان " تخمهایی که نیستند شاید در برفی اسیرند"
بخاری می دمه
دیگر فاخته ای نیست
نغمه خوانی نیست
اطاق گرم میشه
تفنگی بر دیوار " معشوقی در رنج"
مجنونی در عذاب در" انتظار پاسخ"
آینده ای تار" پنجره ای از آه"
ناتوان از اجابت عشق
لیلی که نیامد
فریادی که شنیده نشد
شاید شعری که خوانده نشد
تفنگی بر دیوار " دستی بالا دست"
سهیل اروندی 28/3/93