شنبه ۱ دی
|
آخرین اشعار ناب مازیار رومیانی
|
باور نمیکنم دلت ، آروم شده بدون من
دلم داره میشکنه و افتاده غم به جون من
عشقی نمونده واسه تو،توی دلت جا ندارم
بی تو دارم کم میارم، شکستمو نا ندارم
عشق تو برده دلمو،رفته تو تار و پود من
اما دلت منو نخواست،خسته شد از وجود من
بیا و نشکن تو منو،نگو که دوسم نداری
توی دلم با رفتنت،تو بذر حسرت بکاری
بیا بگیر تو جونمو نگو میخوای تنها باشی
نذار دلم بگیره و،نمک رو زخمم بپاشی
دلم گرفته بغض من گلومو پاره پاره کرد
سردی تو هر شبمو،سیاه و بی ستاره کرد
ازوقتی دوری،ندیده،هیشکی باحال خوش منو
تو میدونی که میمیرم ، با رفتنت نکش منو
بخوای بری نمیذارم، آخه نباشی میمیرم
ختم دلم رو شبو روز،با اشک و حسرت میگیرم
یادم میاد تو کوچه ها، وقتی گرفتی دستمو
کردی به عشقت آشنا، عمق چشای مستمو
اشکاتو پاک میکردموگفتی منو تنها نذار
گفتی که از پیشم نرو،نرو،رو قلبم پا نذار
قول وقرارم یادمه، من از تو دل نمیکنم
شاید که بشکنی منو، اما تورو نمیشکنم
باز بیا دستمو بگیر، بمون که زنده بمونم
پیر شدم این ترانمو،با عشق و خنده بخونم
بذار که دنیا بدونه، قلب تو خونه ی منه
شنیدن صدای تو، تنها بهونه ی منه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.