دوشنبه ۳ دی
کتاب حیرت شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ شماره ثبت ۳۴۲۸
بازدید : ۱۱۷۱ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
چشم و مژگان تو ترکیبی چنان پر هیبت است
کین دو ظاهر هرکجا گردند ، دل در غیبت است
تا سر زلف بلندت نیست در دستان ما
هر سحر بین من و دل زان بلندی صحبت است
بخت بد بین کز فراوانی گرانم مفت شد
داده ام جان اندر آن جایی که جان بی قیمت است
گمشو از من عقل دوراندیش کاندر راه عشق
مور در نزد سلیمان مرشدی با حکمت است
نیست اینجا حاصلی از آن فضولی های عقل
نیست اینجا رهرویی کو تکیه اش بر عبرت است
آن خط و خال و کمند ِ زلف و آن چشم خمار
آیه های سوره ی وصل از کتاب حیرت است
سالک از عقلت چه حاصل ؟ سر بیانداز و برو
عقل نامحرم در اینجا در عذاب از غیرت است
گرچه از آداب مهمان عشق دورست این بدان
سوی خالی منزل و ناخوانده بیشش حرمت است
عشق چون آمد رضا غم را برون کن از دلت
زانکه این مهمان حضور غیر را بی طاقت است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.