بعد تو لبهای عشق باز من برای همیشه بسته میشود
بسته از تمام بوسهای نا تمام
و بسته از تمام فریاد های اسم تو
بعد تو چشمهای ساده ی من
صداقت هیچ ایینه ای را باور نخواهد کرد
وقتی ایینه چشم های تو عشق را دروغ نمایش داد
تمام ایینه های زندگیم دروغگو شدن
بعد تو تن یخ زده ام به گرمای هیچ آغوشی پناه نخواهد برد
وقتی گرمای آغوش تو آتشی شد که هستیم را سوزاند
قدر یخ زدن در سرمای تنهایی را تازه فهمیدم
بعد تو هیچ عطری را دوست نخواهم داشت
وقتی عطر موهای تو طعمه عاشقانه های دروغی بودن
من از بو کشیدن هم ترسیدم
بعد تو هیچ صدایی آرامم نخواهد کرد
وقتی زم زمره ی دوستت دارم های تو مرا به آشوب کشاند
گوش های من برای همیشه کر شد
بعد تو هیچ نوازشی حس عاشقی را به من نمیبخشد
وقتی لمس عاشقانه های تو مرا در چنگال شکست ویران کرد
درک نوازش در من برای همیشه مرد
بعد تو هیچ قول و قسمی را باور نخواهم کرد
وقتی تو تمام سوگند های بودنت را شکستی
تمام باور هایم شکست
بعد تو هوس تسخیر هیچ قلبی به سرم نخواهد زد
وقتی قلب تو هیچ جایی برای من نداشت
من در تمام نقاط زمین غریب شدم
بعد تو هیچ چیز و هیچ کسی مرا خوشحال نخواهد کرد
وقتی تو که تمام عاشقانه های من بودی غمبارانم کردی
من برای همیشه افسرده شدم