سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        گوژپشت

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۳ ۰۰:۲۸ شماره ثبت ۳۳۴۶۰
          بازدید : ۸۳۵   |    نظرات : ۵۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        با عرض سلام و احترام : قبل از خواندن شعر فکر می کنم لازم باشد داستان مرا بشنوید...همه با رمان گوژپشت نتردام ویکتور هوگو آشناییم که متأثر از آن سروده ام... در افسانه ی من کازیمودو موجودی است نیمه شیطان و نیمه فرشته ، تولدش را در بهشت به دلیل خیلی از مسائل از جمله کراهت چهره اش نپذیرفتند و بالهایش را سوزاندند ... و کدام زباله دانی بهتر از زمین...! با قوزی بر پشت ( بقایای مفصل بالهای سوخته اش ) به زمین آمد به جایی که آنجا هم پذیرفته نشد...این شعر صرفا تخیلات من است... << گوژپشت >>
        مفصلِ بال هایم


        جایِ دو استخوانِ سوخته بر شانه هایم


        نتردام ...


        به سه ضربه یِ پیاپی نواخته شد


        ومن گوژپشتِ ازچشم افتاده یِ تو


        مچاله بر ناقوسِ تنهاییِ خویش؛


        لیز و لزج از شفیره یِ پروردگار


        از زنایِ فرشته یِ مقربی با شیطان


        شبی از شبهایِ خیسِ شرم آلود


        با مبارک قدمی منکوب


        برچشمِ چمن چمیدم ،


        با خود ...


        نازل به زندانِ زمین


        از شیطان ، رخسارِ پلیدی


        از فرشته ، بال هایِ سوخته


        نه این و نه آن و نه انسان !


        فرزندِ ناخلفِ خدا ...


        آیه یِ کفری ازتکفیرِ بهشت


        آن گسترده گلیمِ گنه آلود


        پدراز بی خبریِ زیر گوشش


        نیمه جانم به زباله دانَش انداخت؛


        حیرتم از آدم ... !


        از زباله هایِ مغرورِ متعالی


        که بر جمودِ خشک و ناچیزِ خویش غرّه،


        هو می شوم هو ...


        بر کوچه هایِ کوته بینشان


        انگشت نمایِ ساحتِ تنگیِ نظرهاشان!


        و من ...


        تنها تربر ناقوسِ تنهاییِ خویش


        ساعت ها را می شمارم به زمان


        و به دامنِ گنه آلودِ فرشتگانش


        و هبوطِ مطرودِ خویشتنم را


        لعنت... لعنت... لعنت ...


        و زمین را می نوازم ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۷۰ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد یزدانی جندقی

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        سعید چرخچی

        ،

        امیر شمشیریان

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        محمود رستگار

        ،

        کاک باران کورد ملکشاهی

        ،

        سید علیرضا رئیسی گرگانی

        ،

        فرهنگ باریکانی (صالح)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        (نوا) تاجمیری

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        الهه معین زاده(نسیم شرق)

        ،

        حسین راستگو

        ،

        ساحل شیدا(ساحل)

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        ابوطالب زارع

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        احمد بختیاری

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        سیاوش پورافشار

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        شرمینه بهاروند

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        ستار سلطانیان

        ،

        محمد حسین پژوهنده

        ،

        سید ظاهر موسوی

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        باقر اللهیاری

        ،

        وحید بهجتیان اصفهانی (بهجت)

        ،

        نیما

        ،

        فرزان رادفر

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        سمیه سلطانی (سایه ی عشق)

        ،

        رسول بیرانوند

        ،

        محمد افلاطونی

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        فاطمه رها

        ،

        شاهین لقایی(شاهین)

        ،

        تاراز (امین افضل پور)

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        ناهید امینی خرم مکانی(میناخرم)

        ،

        بهار تهرانی

        ،

        امیدمرادی

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        مهرداد شیپوری کرمجوان

        ،

        ســودابه صادقـــی

        ،

        نیکو زهرایی(بهار)

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        اسکندری راد ( باران)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        جواد مهرگان مجد

        ،

        جعفر باشتینی (سربدار وفا)

        ،

        امید

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        مینا علی زاده

        ،

        عادل غضنفری

        ،

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        محمد ایثاری نیا (جوینی)

        ،

        مهرداد رستم آبادی (شاهد)

        ،

        حنظله ربانی

        ،

        علی مبین تخلص بغض دلتنگی

        ،

        جواد صارمی سراب

        ،

        امیر محمدی ارکانی (صادق)

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5