جمعه ۲ آذر
دزد عاطفه شعری از عباس یزدی (طوفان)
از دفتر طوفان نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۰:۲۳ شماره ثبت ۳۱۸۳
بازدید : ۱۱۵۶ | نظرات : ۱۳
|
دفاتر شعر عباس یزدی (طوفان)
آخرین اشعار ناب عباس یزدی (طوفان)
|
آن دزدِ عاطفه آمد سبو به دست با مکر و حیله به سوگ دلم نشست
با آن سبو که به زهرش رسانده بود با یک پیاله مرا دیده کرده مست
بیگانه کرده مرا از وجود خوبش تا از درون و برون ریشه ها گسست
همچون گلی که بریده ز ساقه اش سر شاخه بودم و من را نموده پست
هوشم ببرد و به غارت نشست مرا دستم گرفت و دو پایم به خنده بست
من را به زشتی ریشه حقیر خواند برق نگاه او نمـودم هــوی پرست
بیدار شده ام اینک چه فایده زیرا نمی شود ز فضای گذشته رست
(طوفان) نموده دلم این دو گانگی خود را میان دلم جسته ام گم است
١٣٩٠/٢/١٨
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.