جمعه ۷ دی
آبیم شعری از رها رضایی (رها)
از دفتر بی صدا ماندی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۱:۰۶ شماره ثبت ۳۰۶۷
بازدید : ۹۶۷ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر رها رضایی (رها)
آخرین اشعار ناب رها رضایی (رها)
|
و این دستهای تو که مرا چون
تپه ماهور های شنی کویر
می پیماید
گرم می نوازند چون تارهای یک گیتار تازه پشت
دریای بزرگی سبز شده
و چشمها که پانتومیم می کنند حسشان را...
می دانستی دلم تنگ است
اصلا؛
دلم از بچگی بی تاب تو بود
می جست و نمی یافت...
بی خود از خود
بی خود از خدای خود...
تا خودی نیابی هم....
و او با من از تو سخن می گفت
از تو که می آیی
لذتش به همین است که ندانی کی...
هیییش! دخترک کنجکاو من!
می گفت: با لبهای من
از حس گرم و تازه ات
از نت های طپش قلبت
ط...طپ..طپ
خدا با دستهایش می نوازد
و فرشته کوچولویی را
تا با انگشت های ظریفش روی قلبم در بزند
هی یادت نرفته ؟
تو نبودی و الست...
هییییییییییس! بله یادم هست
و او هم...
یاد هم می آوریم
باهم...
\"تقدیم به روح دومم \"
با اجازه رهای شما...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.