سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 22 خرداد 1403
    5 ذو الحجة 1445
      Tuesday 11 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۲۲ خرداد

        جایگاه شاعران امروزی و یک پیشنهاد ِ دیدار عمومی

        شعری از

        منصور شاهنگیان

        از دفتر گذشت ايام نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ ۱۳:۰۹ شماره ثبت ۳۰۳۱۹
          بازدید : ۶۹۸   |    نظرات : ۶۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور شاهنگیان
        آخرین اشعار ناب منصور شاهنگیان

        شما  فکر میکنید جایگاه و شان فعلی شاعران و نویسندگان امروزی با مقایسه با گذشته و دیگر هنرها ، برابر و یکسان  است ؟
        راستی : گذشت زمان برافزایش ِ ارزش یک تابلو نقاشی ، خطاطی و یا  جام منبت کاری همان اثری را دارد که بر یک رباعی و غزل  ؟؟ بگذریم .....
        و اما پیشنهاد:
        دریک کلام ، دیدار جمعی دوستان این سایت در یک جایی و در یک زمان مناسبی البته با اطلاع و هماهنگی مدیریت سایت، وای اگر این پیشنهاد عملی شود
        یک لحظه ، مجسم کنید ....
         
                                  جایگاه شاعر امروزی
        امروزه جای شاعر ، در آخر است ، انگار
        یا نام  ِ هر هنرمند ، از او سَـر است انگار
        آوازه خوان و مطرب ، خطاط و یا که نقاش
        دروازه اند و شاعر ، تنها ، دَر است ، انگار
        همراه ِ"تاج و ارحام ، شهناز و یا کسایی "
        گو نام شاعری که ، او سرتر است ، انگار
        هر یک از این بزرگان ، تاج ِ سَـرند و دانم
        شاید که این تفاوت ، از شاعر است انگار
        دیروز ، جای شاعر ، در صدر بود و  امّـا
        شاعر مکانش امروز ، پشت ِ در است انگار
        شاعر ندارد آهی ، در جیفه اش ، ذخیره
        نشنیده کس ، که شاعر ، مستکبر است انگار
        حافظ که بود شاعر  ، یکجا دو شهر ، بخشید
        زر پیش ِشاعر ، اَر هست ، خاکستر است انگار
        فردوسی ِ نکونام ، رَد کرد ، تحفه ها را
        چون دید نقره هایی ، جای زر است انگار
         
        گر نام هر هنرمند ثبت است و هست جاوید
         
        این معجزه ، ز شعر و از شاعر است انگار
        شاعر همیشه گوید از درد و رنج ِ مردم
        زیرا به عشق مردم ، مستحضر است انگار
        این نکته را ظریفی با سوز ِ دل به من گفت :
        دنیا به کام هرکس ، جز شاعر است انگار ...
        اصفهان ، تابستان 93
        ۱۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0