يکشنبه ۲۷ آبان
چوب سرخ شعری از حمید آذرگون
از دفتر زندگی یعنی تو نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ ۱۹:۲۱ شماره ثبت ۳۰۰۴۲
بازدید : ۵۴۶ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب حمید آذرگون
|
با دلم لج می کنی، با خودم دعوا و بعد...
میروم از دست تو، از همین فردا و بعد...
میزنی در را به هم ، پرده ها را میکشی
در اتاق خواب خود، می شوی تنها و بعد...
در خیالت برده ای، خنده ها سر میدهی
دن د دن دن دن د دن، می کنی غوغا و بعد...
لحظه های خوب تو ، زود پایان می رسد
میشوی دلتنگ من، رفته ام اما و بعد...
میزند بر خاطرت ، خاطرات خوب من
بوسه بازی هایمان، نیمه ی شبها و یعد...
میشود فردا ومن، مثل عطر چوب سرخ
بر لباس خواب تو، مانده ام بر جا و بعد...
با دلت لج میکنی، با خودت بد میشوی
صحنه ی چشمان تو ، میشود دریا و بعد...
میزند باران و من، با کوتی بر روی دوش
با گل سرخی به دست، می زنم در را وبعد...
در دو چشمم خیره شو، یاد این لحظه بخیر
زندگی یعنی همین، امشب و فردا و بعد.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.