يکشنبه ۲۷ آبان
jتوباشي دلبرمن شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر عاشقانه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۶:۰۵ شماره ثبت ۲۹۳۸
بازدید : ۸۳۹ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
دیرگاهیست که من ماندم وُتشويش نهان زده ام تكيه برسايه ي خود باماتم گررهایم بکند کومه ی آوارشوم روزهم عجز كنان ،خفته درونِ بستر همچنان طوفان است باظلمت شب باز پت پت کند این فانوسم وامیدم به مهتابی نیست سایه انداخت برآن ابر سیاه من چه اندیشه كنم اوست آبستن شبهای دگر تابزایدابردگری ونوازش گركاشانه ي من شُرشُر آن بارانش تا کند ريس دیواردلم راکه ویران گشته لحظه ها رقص کنان درحرکت ، بازهم تاریکی ! وچراغانیست کاشانه ی من ازتاری ! تومخندباز براین شام غریبانه ي من! دوری توست که حرمان بکند خاطرمن ! انتظارم که کنی گرم دگرآغوشم روزراخواهم دوخت ، با زنجیر برپای خودم تافراری نشودبازهم شب برَسد که نمیماند این حال نگون بختی وغم گرتوآئی ، ماه عریان شودومهتابی وچراغان کند این خاموشی كه توباشی یک بار دگردلبرمن s@rv
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.