1 به آن جان بركنان پر توان سوگند!
2 به آن نوش آوران جان ستان از مؤمنان سوگند!
3 به جان هاى شناور در فضاى لامكان سوگند!
4 به آن پيشاوران، گردان ميدان هر زمان سوگند!
5 به پردازندگان كار؛ آن كارآوران سوگند!
6 كه آن روزى كه گيتى در تكانش افتد و بر خويشتن لرزد،
7 پياپى بعد از آن دشخوارگى بر وى فرود آيد،
8 چه دلهايى كه لرزان و هراسان است؟!
9 فرو افكنده شرماگين، چه چشمان است!
10 و برگويند: باشد آن كه بارى بازپس گرديم اندر دخمه هاى خود؟
11 هم آيا چون كه باشيم استخوانى پوك و پوسيده؟!
12 و گويند: اين همانا بازگشتى بس زيان بار است.
13 هلا! آگاه كان تنها صداى پر خروشى هست
14 كه از آن، ناگهان بيدار مى گردند.
15 تو را آيا حديث موسى عمران همى آمد؟
16 همان گاهى كه نزديك تگ پاكيزه سينا
خدايش سوى خود مى خواند!
17 برو تا سوى فرعون! كاو همانا سركشى كرده است
18 بگو با او تو را آيا بود راهى كه خود را پاك گردانى؟!
19 و من آماده ام سوى خدايت رهنمون سازم
كه تا شايد از او اندر هراس افتى
20 پس او بنمود بر وى آيت كبراى يزدان را
21 ولى او ياوه اش دانست و عصيان كرد،
22 پس آن گه پشت كرد از حقّ و مى كوشيد،
23 و گرد آورد ياران را و نطق آورد:
كه اينك من همانم مر شمارا ايزدان ايزد!!
24 خدا با نكبتش در واپسين بگرفت و امروزش
25 هلا انديش ناكان را بسى پند است از روزش!
26 شما در آفرينش سخت تر هستيد يا آن تارم بالا؟
27 كه بامش را بلند افراشت، آن گه راستش آورد
28 شبش كم سو نمود و روشنى را زان به در آورد
29 زمين را بعد از آن گسترد؛
30 از آن آب و چراگاهش برون آورد،
31 ستبر آورد كوهستان،
32 كه تا باشد شما و دام تان را بهره از توشش.
33 همان گاهان كه آيد پرترين رخداد گيتى سوز
34 هر انسانى به ياد آرد تلاش خويش را آن روز
35 و دوزخ گام پيش آرد چنان كش هر كسى بيند
36 پس آن كو سركشى بنمود،
37 و دنيارا مقدم داشت،
38 جهنّم بى گمان هم جايگاه اوست.
39 و ليكن آن كسى كز پايگاه كردگار خويش انديشيد،
و خود را از هوس واداشت،
40 همانا آن بهشت جاودانى جايگاه اوست.
41 تو را پرسند از برپايى آن روز رستاخيز
42 چرا در ياد آن هستى؟
43 سرانجامش يقين سوى خداوند است
44 تورا بايد كه بيم آرى هر آن پرواگر آن را
45 چنان كه ايشان چو بينندش،
به جز شامى و روزش را، درنگى بيش نتوانند.