يکشنبه ۴ آذر
عاشقانه های بی بهانه 3 شعری از ساناز افضلی
از دفتر طلوع نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ۱۴:۲۰ شماره ثبت ۲۷۱۵۲
بازدید : ۸۵۶ | نظرات : ۵۳
|
آخرین اشعار ناب ساناز افضلی
|
چشمانت مرا گفت
که تنهایی واژه ی غریبی است !
باورم که تو باشی ...
آسمان همیشه آبی است !
............................................................................
هراسی نیست مرا از خواب های آشفته..!
وقتی منتظر نگاه پر مهر تو هستم...
کابوس هایم هم شیرین می شود ..!
.............................................................................
تو که باشی...
بند بند وجودم آرام می شود..!
انگاری پسورد دلم یه کلمه بیشتر نیست
تو..!
.............................................................................
مراقب باش ..!
زمین برای بالهایت کوچک است
فرشته آسمانی من ..!
تو که باشی...
یکی میشود زمین و زمان
بگذار باز هم هوایی شوم با نگاهت!
...........................................................................
دل را گفتم ...
صبرکن!
نگاهم کرد و با پوزخندی پیروزمندانه
چشمانم را بست!
................................................................................
باز هم صدای مبهم ذهنم..!
وقتی در هم می شکند تنه ی درختان
با تیزی تبر
و می پژمرند برگها
از جبر نابرابر روزگار...!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.