داغ مُهر داری و کامِ تو میسر می شود
پای منبر می نشینی دیده ات تر می شود
نیمه شب بیدار ماندن کار هر مردی نبود
از صدایِ ربنایت گوشِ خر کر می شود
صبح تا شب را به همراه دروغ سر میکنی
مال مردم خوردنت حرص ِ مکرر می شود
گر مسلمانی به این است دزد ها پیغمبرند
روز روشن سرقت از اموال بهتر می شود
زندگی ها را به هم میریزی غیبت میکنی
این دخالتهای تو در زندگی شر میشود
ارمنی را میشناسم هست در همسایگی
از نفسهایش دلِ خلقی معطر می شود
قولِ توو خالی به مردم وعده ی خرمن دهی
وقت خرمن گندمت چون کاه پرپر می شود
هر که دارد اعتراض بر شیوه و کردار تو
حمله ای از سویِ تو چون قوم بربر می شود
مدعی گشتی علی (ع) واری حجابت فاطمه (س)
نامه ی اعمال تو با شِمر برابر می شود
این همه ظاهر نمایی بهرِ وامی بیشتر
تویِ مسجد وردِ تو الله اکبر می شود
من ندانم از چه نوع خلقی مسلمان پیشکش
بچه ات هم مثل تو مانندِ اَنتَر می شود
جا زدی خود را میان مردمی دلباخته
مدعی با ما نگیر مکرَت مُنَوَر می شود
آنچنانی ها نماندن اینچنینی نیز هم
فکرِ بهتر کن که آخر اسبِ تو خر می شود