بویِ بهار می وزد از بوستانِ عشق*
از عندلیبِ خون بِشِنو داستانِ عشق
پیغامِ فتح، می رسد از کاوان رزم
ای مرحبا به همتِ تان کار وان عشق!
با ذرّه بینِ اشک، نگه کن به شهرِ خون
تا بِنگَری کنون اُفقِ بی کرانِ عشق
سودِ بَشر ، ز عشقِ خدا ییست جلوه گَر
آری کسی ندیده به دوران، زیانِ عشق
نورِ خدا به چهره ی رخشانِ فاتحان
نتوان نمود وصف مگر با زبانِ عشق
ای شهرِ خون! رها شده از چنگِ بعثیان
فتحت مبارک است به گلگون تنان ِ عشق
گر از جفای دشمنِ دون، شهرِ خون شدی
خُرّم شو ی دو باره به سعی و توانِ عشق
ما وارثانِ مکتبِ خون وشهادتیم
تا جان به تن بُوَد سرِ ما، واستانِ عشق
هر چند شایگان شده یکبار قافیه**
این دُرِّ شایگان بگرفتم زکانِ عشق
"اخباریا" ز درس محبّت سخن بگوی
تا با ولای دوست شوی نغمه خوانِ عشق
پی نوشت
* یادش به خیر سوم خرداد 1361 دانشجو بودم در تهران دیدم م
در خیابانها ماشینها با چراغ روشن بوقهای ممتد حرکت میکنند فضا پر از
بوی سپند ونقل وشیرینی بود خرم شهر( یا بقول آنروزیها خونین شهر) آزاد شده بود
همان وقت این شعر را سرودم وفردایش در روزنامه جمهوری اسلامی به
چاپ رسید حالا بعد از گذشت سالهای سال که "با سعی وتوانِ عشق"
خونین شهر خرمشهر شده است آنرا به همه ی ملت بزرگ ایران بویژه
خرم شهریهای عزیز تقدیم میکنم
خوانندگان اگر اشکال شعری یا گَردِ کهنگی
بر شعرم نشسته است به بلند نظری شان خواهند بخشید خواستم همان
شعر را تقدیم کنم چون خاطرات هرگز کهنه نمی شوند
**اساتید واقفند که (ان) نشانه جمع نباید از حروف اصلی قافیه باشد
واین عیب قافیه را در قدیم (شایگان ) می گفتند وکلمه( گلکون تنان)
شایگان است
وهمچنین شایگان در لغت به معنای شاهانه است ( شاهوار) ببخشید اگر
این توضیحات را نوشتم در حضور اساتید درس پس دادم