دوشنبه ۳ دی
بی نام شعری از جهانگیر داودی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۰:۵۶ شماره ثبت ۲۶۵۲۹
بازدید : ۴۸۰ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب جهانگیر داودی
|
کسی خسته تر از من
نیست انگار
هنگام شب است
و من در خلوت
خود به کسی دست می دهم
با باغ درد دل می کنم
و داس در دست
از عشق می گویم
رگ هایم
نبض طبیعت را گرفتند
و من با سرکشی خود
به گلی گفتم
زیبا نیستی
ماه نیستی
و بدنبال کسی دیگر می گرم
که در این حوالی نیست
شاید آدم خوبی نباشد
شاید درد دل نداند
ولی از حجم یک حضور سبز آگاه است
و می داند در شبی
چند ستاره می میرد
یا که دیروز چند دل شکست
آری خوب نیست اما خوب می داند
و در فهم زندگی نمانده است
من از حضور تلخ خود بیزارم
و از احساس ناکوک سرشارم
نمی دانم دیو زیباتر است
یا گلدان
فهم یک فیل چقدر است
چرا مورچه زحمتکش است
و چر کسی کسی را دوست ندارد
من به پرسش هایم نرسیده ام
خانه ام
خاموش است
خاموش است
خاموش است
.
.
.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.