دوشنبه ۳ دی
خاطرات خوب شعری از عباس یزدی (طوفان)
از دفتر یادها نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۰ ۰۶:۵۰ شماره ثبت ۲۶۳۵
بازدید : ۱۵۴۸ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر عباس یزدی (طوفان)
آخرین اشعار ناب عباس یزدی (طوفان)
|
یاد داری ؟ یک زمان در کوچه ها! شاد بودیم از صدای بچه ها توی کوچه . بازی گله و گرگ پای کرسی . قصهء مادر بزرگ
کشک و دیزی . مزهء آب دوغ خیار جاطرات ِ خوب را یادت بیار
این زمان ماهواره های بردگی آتشی سوزان شدند در زندگی
پوچی امروز یک روزی نبود جانماز بچگی بازی نبود
سفره ای پاره ولیکن باصفا شاد بودیم روی لب نام خدا
بوی کاهگل بوی امبد و رجا آن خلوص و سادگی رفته کجا
شد شعار بعد جنگ سازندگی بردگی کردیم بجای زندگی
بعد ازآن چون وقت اصلاحات شد توی کیش مردانگی ها مات شد
با شعارِ گفتمان انـدر جهان خودفروشانی نمودند رخ عیان
خونِ دل خوردند بسی مردان جنگ سفره خالی . کوچه ها گردیده رنگ
اندلس نامش چنین گردیده محو عده ای در کار دین کردند سهو
تا که (طوفان) است به دل ما زنده ایم رنگ مرداب گر شویم بازنده ایم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.