استخاره کردم که بیایی
ونیامدنت جفت شد...
پاره شد و
بلور بلور
دانه تسبیح شاه مقصودم
پراکنده شد دامن انتظارم !!
سرخ شد
گلهای آبی لباسم
از خونی که تسبیح روان کرده بود!!
تاق ...توق ...تاق
صدای دانه های تسبیح سر سجاده ام
ضرب ِ حسرت
ساز دلم است!!
گیتار شکسته
نت غمگین
بنواز
من خریدار این سازم
ولی...
در بازار عشق
کفه ی ترازوی عشق من
ناعادلانه بالا وپائین میشود!!
چرتکه بیانداز
گرانی نبودنت برایم
ارزانی انتظارم برایت.
امان از این
تک وجفت آمدن استخاره ام
بودن ونبودنت
کدامش
می مانی ؟؟؟
یا....
می روی؟؟؟
اگر رفتی که خدا نگهدارت
اگر ماندی
وعده ی دیدار ما
روستای ناکجا آباد
قهوه خانه ی پیرمرد تنها
میزبانت هستم با چای تلخ
بنوش تلخی را وبدان
تلخ است نبودنت
گرچه تلخی چای ارزش ندارد در برابر نبودن تو!!!
پ.ن:چگونه تحویل بگیرم سالی را که نیستی!!
پ.ن:شاید بخواند
شاید نخواند
شاید بداند
شاید نداند
ولی تو ای دوست
برسان به گوش یارم که من
دوستت دارم
آخرین دست نوشته ام
تقدیم به آخرین باور زندگیم